۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه
آقای شریعتمداری، احتمالا کلمه وقاحت به گوش تان خورده؟
۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه
ما نفهمیدیم بالاخره این "حماسه ساندیس خوران 9 دی" شما خودجوش بوده یا برنامه ریزی شده؟!
۱۳۸۹ دی ۳, جمعه
متکی: اولین وزیر احمدی نژاد که عملا او را دروغگو خطاب کرد!
۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه
این طرح هدفمندی است، یا قطع یارانهها؟
۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه
پناهیان در سخنرانی بیسابقهای در آستانه عاشورا خامنهای را به امامت رساند!
پناهیان در سخنرانی بیت رهبری که بعدازظهر دیروز از شبکه اول سیما (عکس)پخش شد، از اطاعت واجب و چشم و گوش بسته یاران امام حسین به او در روز عاشورا گفت و رو به حضار گفت :"مردم، اطاعت از ولایت یعنی این!". بعد هم به امام علی اشاره کرد که برای رساندن پیغام به او باید لشکر را دور میزدند و از روبرو صدایش میکردند تا اسائه ادب نشود و تکرار کرد که "مردم، احترام به ولایت یعنی این!". پناهیان که روحانی عزیزکرده رهبر و صداوسیماست، در این سخنرانی هربار که ولایت امامان را ذکر میکرد، اشاره به خامنهای داشت که در میان جمع مسئولان کشور حضور داشت. پناهیان در سخنرانی روز قبل از تاسوعای خود از مقایسه هم فراتر رفته و خامنه ای را در رده امامان جای داد. او با ذکر این نکته که چرا شما به تکلیف تان عمل نمی کنید و اطاعت کامل از ولایت را به جا نمیآورید، نیروهای بسیجی و لباس شخصی را که در میان شنوندگان حضور داشتند، تشویق به خشونت درمقابل مخالفان میکرد. این بخش از سخنرانی را باید به یادداشت کیهان در لزوم کشتار سبزها در عاشورا و نیز حصر خانگی میرحسین موسوی پیوند زد. خامنهای که طبق معمول این روزها با صورت پفکرده - که گفته میشود از مصرف زیاد کرتن است - حضور داشت، با گریه و ژست عزاداری عملا حرف های پناهیان را تایید می کرد. در میان حضار دوربین صداوسیما به نمایش حسن روحانی علاقه داشت که از مخالفان سرسخت دولت احمدی نژاد بود و ماه ها به عنوان اعتراض در جمعی حاضر نمی شد. محسن رضایی نیز طبق معمول برای عرض ارادتش در جمع حاضر بود. در این بین عده ای از جمع یا با تعجب فراوان به پناهیان می نگریستند یا خود را به بی اعتنا نشان می دادند.
۱۳۸۹ آذر ۲۳, سهشنبه
دلسوزی برای متکی؟! مگر یادمان رفته...؟
دلسوزی برای متکی؟! مگر یادمان رفته...؟
۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه
آلترناتیومان برای 16 آذر درصورت تعطیلی دانشگاه ها چیست؟
۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه
همسر دکتر فاطمی در سوییت اجاره ای هتل لاله چه می کند؟
۱۳۸۹ آذر ۲, سهشنبه
نقش مشایی و احمدی نژاد در تجاوز به دختران زندانی دهه 1360!
۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه
چرا هنرمندانمان "سبز بودن" را جدی نمیگیرند؟
چرا از سبز بودن دور شده اند؟ گرچه قابل قیاس نیست، اما اخیرا دیدارساده استاد انتظامی با خبرگزاری فارس، این نکته را به یادمان آورده بود که چرا هنرمندان مان در "سبز بودن"مان جدی نیستند؟ قبلا بارها از استاد حمایت کرده ایم. به راستی چرا دوستان خبرنگار و منتقدمان در صداوسیمایی آلوده به خون شهدای سبز ظاهر می شوند؟ چرا نویسنده ای که برای چنبش سبز به هنرمندان خارج از کشور عریضه نوشته بود، حالا در شبکه های مختلف مهمان صداوسیماست؟ چرا فیلمسازانی که با چشم خودمان حضور سبزشان را در راهپیمایی ها دیده بودیم، سر از مهمانی بیت رهبری درمی آورند؟ نکند یادمان رفته قلم ما با خون عزیزانی مثل زیدآبادی آبیاری شده که حتی یک ساعت هم تاکنون به مرخصی نرفته اند، چون یک گام که هیچ، یک بندانگشت هم عقب ننشسته اند. خبرنگار سبزی که با رادان مصاحبه می کند و بهانه اش انتقاد و یا "حرفه ای بودن" است، از یاد برده است که رادان شخصا در کهریزک دستور شکنجه و تجاوز صادر می کرد.
چه برما رفته است که چنین فراموش کار شده ایم؟ یعنی به همین سادگی پشت میرحسین ها،کروبی هاو خاتمی ها را خالی کرده ایم و برای آن ها که به پشتیبانی ما زندگی شان را جهنم کرده اند، ارزش قائل نیستیم؟ چه برما رفته است که همکاری با فارس و رجانیوز و صداوسیما برای مان عادی شده اند؟ چرا به جای شجریان بودن، به عافیت افتخاری ها نزدیک شده ایم؟ چه شد جسارتی که باتوم، گاز اشک آور و گلوله ها حریفش نبود؟ اگر جسارت به خیابان ریختن را از دست داده ایم و روی بام ها فریادزدن را از یاد برده ایم، لااقل نگذاریم انگ همکاری با جلادان بر پیشانی مان ثبت شود. چرا سبز بودن مان را جدی نمی گیریم و از ساندیس خورهای ثابت قدم هم عقب تر مانده ایم.
۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه
افتضاح دیگری برای دولت کودتا: دیدار با مشاور رییس جمهور سودان!
۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه
آقای ضرغامی، صداوسیمایی که رییسش تو باشی، بهتر ازین نمی شود!
آقای ضرغامی، صداوسیمایی که دروغگوی متوهمی مثل تو رییسش باشد، بهتر ازین نمی شود.
۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه
لبخند خانم هیکس: چرا کسی از فعالان حقوق بشر تشکر نکرد؟
اگر در روزهای اخیر چهره الهه هیکس-شریف پور را دیده باشید، لبخند به لب دارد؛ انگار باری از دوشش برداشته شده باشد. این بانوی مهربان سال هاست در زمینه حقوق بشر ایران فعالیت می کند و تا هفته قبل که قطعنامه تحریم های حقوق بشری شوکی ناگهانی به جمهوری اسلامی وارد کرد، همواره تحت فشار بود. همیشه ازو سوال می کردند که چرا فعالیت های شما سودی برای مردم ایران ندارد و به اقدامی عملی منجر نمی شود. به نظر می رسد حالا وقت تشکر از فعالان حقوق بشر رسیده باشد؛ عزیزانی که آرام و با طومانینه کارشان را می کنند و هرروزه آمار زندانیان و محکومان را اعلام می کنند تا در رسانه ها بازتاب پیدا کند. برای اهمیت کار آن ها کافیست دورانی را به یاد آوریم که حتی آماری از کشته شدگان در زندان ها منتشر نمی شد، چه رسد به آمار شکنجه و محکومیت ها! البته نقش رسانه های نوین را در این زمینه نباید دور نگه داشت.
اگر به گذشته برگردیم، خانم هیکس یکی از بازرسانی بود که با گزارش هایش درباره زندان های ایران در سال های دورتر همواره تن قوه قضائیه را لرزانده بود، تا آن جا که دیگر با حضور او در ایران موافقت نکردند. قطعنامه اخیر حقوق بشری علیه 8 تن از مقامات ایران از پیروزی های بزرگ مخالفان نظام بود. به طوری که سبب اختلاف بین مقامات شده است! حال وقت دیدن لبخند اوست!
۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه
خاطره روز قدس(ایران) سال قبل: سوتی مداح اهلبیت با شعار "مرگ بر فلسطین!"
پارسال ازخیابان آزادی که راه افتاديم، نگذاشند از جمالزاده جلوتر برویم. یک وانت از ساندیسخورها جلویمان بود که یک مداح بالای وانت شعار میداد و چند نفری هم از ساندیس خورها دورش جواب میدادند. ما که پشت وانت رسیدیم، در جواب شعارهای "مرگ بر امریکا و اسرائیل"، میگفتیم "مرگ بر روسیه و چین"! جمعیت ما بهقدری زیاد بود که دیگر شعارهای ساندیسخورهای دور وانت شنیده نمیشد و عملا مداح بالای وانت برای ما برعلیه خودش شعار میداد! مداح که دید وضعیت برعکس شده، ناگهان شعار دادن را قطع کرد و شروع کرد کرد به مداحی. جمعیت اطراف وانت بهتزده نگاهش میکردند و گیج شده بودند. همین باعث شد مداح بار دیگر شعار دادن را از پشت بلندگو ازسربگیرد و اتفاق بامزه همینجا رخ داد: مداح که از جمعیت سبزها وحشت زده بود، ناگهان بهجای شعار "مرگ بر اسرائیل"، فریاد زد "مرگ بر فلسطین" و جمعیت سبزها را از خنده ترکاند. این حرکت مداح اهل بیت هرگز از یادم نمی رود.
۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه
نادر طالب زاده: برای چاپ نامه احمدی نژاد به امریکا میخواستیم صفحه ای از روزنامه ها را بخریم، نفروختند!
او همچنین گلایه کرد که چرا خبرنگاران امریکایی به راحتی با احمدی نژاد مصاحبه می کنند اما خبرنگاران ایرانی نمی توانند با اوباما و هیلاری کلینتون مصاحبه کنند!
۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه
به شهرام امیری به عنوان یک قربانی نگاه کنیم...
اما ماجرای مسافرت امیری سادهتر از اینها بوده: بهعنوان یک مامور نظامی او اجازه سفر به هیچ کشوری را نداشته و تنها کشوری که میتوانسته برود، عربستان بوده. به همین دلیل در سفر عربستان خودش را به سفارت امریکا رسانده و پناهنده شده. مسلم است که اگر او خانوادهاش را با خود به سفر حج میبرد، برای ماموران اطلاعاتی مشکوکتر جلوه می کرد. بنابراین بهتنهایی به عربستان رفت تا بعد خانوادهاش را با خود بیاورد، غافل ازینکه سربازان گمنام بهراحتی خانوادهاش را گروگان خواهند گرفت و در تلویزیون مانند گروگان برای شوهرش به نمایش درمیآورند تا ویدیوهای مضحک اخیر شهرام امیری شکل بگیرد.
امیری مجبور است به جمهوری اسلامی باج بدهد، چون جان همسر و فرزندش در تهران بهشدت درخطرند. به او به چشم یک قربانی نگاه کنیم...
۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه
قرقیزستان نجات یافت چون مسئولانش وطن پرست بودند، اما ایران...
اگر در زمان قاجار ایالت ها به باد می رفتند، امروزه شاهد از دست رفتن دریای مازندران هستیم. برای مطرح کردن خودشان امنیت کشور را با طرح پرونده در شورای امنیت سازمان ملل به خطر می اندازند؛ درحالی که کشور با ناوهای متعدد کشورهای دیگر محاصره شده. قطعنامه ها را ورق پاره می خوانند درحالی که وضعیت اقتصادی کشور به دلیل تحریم ها به کلی نابود شده و چیزی نمانده که کشور با تحریم های جدی تر شبیه به عراق درماه های آخر دوران صدام حسین شود.
ایران با دموکراسی فاصله دارد چون دولت "مردمی" آن، همه اقوام بی قابلیتش را به کارهای بزرگ گمارده. به نام مردم همین دولت بزرگ ترین سوبسیدها را به کارخانه های چینی داده اما درحال قطع سوبسید به خود ایرانی هاست. نابودی کامل صنایع و بیکارشدن کارگران هم وطن در مقابل اهمیت واردات چندصد میلیارد دلاری از چین برای این دولت کمترین اهمیتی ندارد. این دولت غیرقانونی همه جا به دنبال خارج کردن سرمایه از خزانه کشور به حساب های شخصی خود است.
حالا دیگردر ایران ردی از انقلاب بزرگش که تحسین دنیا را به دنبال داشت نمانده؛ چون انقلابیونش در زندانند و ضدانقلاب هایش در راس کار!
۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه
آخر بیانصافها هنوز یکسال از مرگ ندا و سهراب و اشکان و کیانوش نگذشته
۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه
درست است که جنبش سبز دموکرات است، اما تخریب را تحت پوشش نقد نمی پذیرد...
آن ها بدون کوچک ترین پیشنهاد و حرف منطقی فقط به تمسخر جنبش می پردازند و وقتی اعتراض می شنوند، می گویند چنبش سبز نیاز به " نقد " دارد. پس به سادگی زیر لوای نقد، به تخریب جنبش و رهبرانش می پردازند و از این نظر خیلی به کودتاچیان نزدیک هستند. به همین دلیل رسانه های کودتا هم تا بتوانند از آن ها نقل می کنند. ویژگی دیگر این افراد، بی تجربه خواندن موسوی و کروبی در عرصه سیاست است. از عجایب روزگار همین است که افراد پشت میز نشین فاقد تجربه سیاسی موسوی با هشت سال نخست وزیری کشور در دوران دشوار جنگ و کروبی با تجربه سال ها ریاست را بی تجربه می خوانند!
گله از این هواداران سابق اصلاح طلبان و ضربه زنندگان فعلی جنبش سبز این است که هرگز حاضر به درک موقعیت حساس فعلی جنبش نیستند. یکی از علت های این وضعیت هم دوری آن ها از کشور و موضعیت پیچیده و عدم فهم آن از دور است. مثال آن را روز 22 بهمن دیدیم؛ در حالی که جوانان نیز از شدت سرخوردگی گوشه خیابان می گریستند، آن ها به راحتی به خود اجازه دادند سبزها را مسخره کنند و به رغم تازه بودن نهال چندماهه جنبش به رهبران شان توهین کنند. این حرکت خصمانه و غیرمنصفانه آن ها هرگز از یاد سبزها نرفته و نخواهد رفت. طی چند روز اخیر باز هم راهپیمایی 22 خرداد فرصتی برای اهانت به رهبران جنبش را فراهم کرد. اما نکته ای که رفتار خصمانه این افراد را نشان می دهد، سوار شدن بر امواج احساسات مردم و پایین نیامدن از آن حتی بعد از رفع سوء تفاهم پیش آمده - مثلا در این مورد توضیح رهبران جنبش در مورد اعلام لغو راهپیمایی - و خود را به نفهمیدن و نشنیدن زدن آن هاست. این دوست نمایان جنبش سبز هر چند روز یک بار به بایگانی پوسیده خود سرمی زنند و عادت کرده اند به گذشته کاوی رهبران سبزها بپردازند و البته این کار را نه از سر دلسوزی بلکه صرفا برای ضربه زدن انجام می دهند. از آن جا که در این رهگذر عده ای همواره همراه این موج هستند، آن ها به این گونه حرکت ها ادامه می دهند؛ غافل ازین که جنبش سبز به عنوان یک جنبش هوشمند به راحتی قادر به نادیده گرفتن آن ها به تمام و کمال است.
۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سهشنبه
هراس دولت کودتا از ترس سالگرد 25 خرداد تهران را پر از نیروی انتظامی کرد، اما خود ما هنوز به قدرت جنبش باور نداریم!
اما در زمینه حضور نظامیان در میدانهای شهر تهران، عدهای از دوستان هم که هنوز قدرت جنبش را باور ندارند و هراس کودتاچیان را باور ندارند، دنبال دلایل فرامتنی و تعبیر و تفسیرهایی مثل دستگیری رهبران سبز یا ... میگشتند! بهراستی وقتش نرسیده به خودباوری برسیم و حرکات ناشی از ترس کودتاچیان را به حسابهای دیگر نگذاریم؟ متاسفانه طی چند روز اخیر عدهای از دوستان بیطاقت به برخورد منفی احساساتی با مهندس موسوی پرداختند و در راستای کیهانیان با ناامیدی به کوبیدن او پرداختند. بهراستی آیا زمانش نرسیده با برخورد عقلانی و نگاه بالغانه حرف رهبران داخلی جنبش سبز را بپذیریم و قبول کنیم که تجربه آنها در زمینه سیاست و مواجهه با کودتاچیان از ما بیشتر است؟ کما اینکه با توضیح مهندس موسوی دیدیم که او اطلاعاتی داشت که دلایل کارش در مورد راهپیمایی 22 خرداد را توضیح می داد.
۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه
سردار رادان، طبق کدام قانون "الله اکبر" گفتن جرم است و تیر شلیک کردن مجاز؟
اما فقط این نیست. سردار رادان باید پاسخ دهد طبق کدام قانون ماموران نیروی انتظامی به بهانه تیرهوایی به سوی پشت بام ها تیر شلیک می کنند؟ کار نیروی انتظامی متشنج کردن اوضاع و ترساندن مردم است یا آوردن امنیت؟ چه کسی دستور تیر به این نیروها داده است که هم لباس و هم ماشین شان از آن نیروی انتظامی است؟
۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه
جام جهانی فوتبال برای من از حالا شروع شد!
۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه
آقای خامنه ای، امشب صدای جنبش سبز ما را برفراز بام ها شنیدید؟
باز این چه شورش است که در خلق عالم است...عجب الله اکبری!
۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه
نکته ای که در حرف های خامنه ای پنهان ماند: مشکل با مطهری یا پسرش؟!
کروبی: شما مجوز راهپیمایی را بدهید، امنیتش را خودمان تامین می کنیم
۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه
ما بی تردید پیروزیم: خرداد ماه خونه / یزید سرنگونه!
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه
جنبش سبز پیروز می شود اگر فقط....
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
خمینی درست گفته: "زندان بزرگ ترین دانشگاه است"!
جعفر پناهی به عنوان پرافتخارترین فیلمساز عرصه های جهانی ساکن ایران در زندان است؛ صفایی فراهانی به عنوان یک مدیر صنعتی موفق و معمار فوتبال ایران بعد از انقلاب که هنوز فیفا کرسی او را خالی نگه داشته، در زندان است؛ احمد زیدآبادی به عنوان یکی از بهترین و شجاع ترین روزنامه نگاران کشور در زندان است؛ بهزاد نبوی به عنوان زبده ترین و قدیمی ترین فعال سیاسی کشور که در هر دو رژیم تحربه زندان را دارد، در بند است؛ مصطفی تاج زاده به عنوان یکی از با تجربه ترین و قوی ترین مدیران اجرایی کشور با سابقه برگزاری معدود انتخابات سالم جمهوری اسلامی که جنتی و شورای نگهبانش را محکوم کرده است، در زندان است؛ به این افراد اضافه کنید ده ها استاد دانشگاه را که داخل زندان را خیلی قوی تر از دانشگاه ها با استادان فعلی شان کرده اند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه
سخنرانی و تفسیر نویسنده معروف ایتالیایی، روبرتو ساویانو درباره قتل ندا و ترانه موسوی
برای حفظ ایمان به تغییر چیزها، عده ای از جوانان ایرانی از مرجان ساتراپی که شاهکار پرسپولیس را درباره زندگی ایران کشیده، می خواهند از طرحهای او برای بزرگداشت ندا استفاده کنند. نتیجه کار تصویر زیبایی هست که در وبسایتها دست به دست می شود و تصویر خدایی را که دختربچه ای را در آغوش دارد، نشان می دهد. در هاله غبار، مرجان خدا را با چهره ریشو و آرامی کشیده که دختربچه ای را در آغوش گرفته. در واقع در بلاگها این دختربچه ندا است. خدا در این تصویر میگوید:" گریه نکن، تو بیهوده نمردی." این تصویر نماد این است که میشود بعد از مرگ ندا به مقاومت ادامه داد؛ مرگی چنین بیرحمانه. بلاگها با این تصویر و موبایل ها با تصاویر ضبط شده، به عنصر مخالف و منحصر به فرد راستینی برای نقل اتفاقهای جاری تبدیل شد؛ آنچه که رخ داده و دارد می افتد. به لطف همین بلاگها از داستان دیگری هم خبردار شدیم: ترانه موسوی، هم سن و سال ندا. ترانه هم مثل ندا راهپیمایی میکرد؛ در تظاهراتی که همه شان در اثر انتخابی خودجوش رخ میداد و صلح طلبانه بود. دستانشان را بلند میکردند اما اکثرا برای شادی. چون در ایران تظاهرات نه فقط به معنای سیاسی بلکه برای اجرای موسیقی هم ممنوع است و حتی نمی شود مهمانی با صدای بلند برگزار کرد. بنابراین بودن در خیابان کار زیبایی بود و اینکه تعداد زیادی از آدمها در خیابان باشند؛ آن هم نه برای مناسبتی مذهبی یا بزرگداشت شهدا. ترانه آنجاست. با یک حمله ناگهانی به همراه ده نفر دستگیر می شود و تعدادی از آنها به زندان منتقل می شوند. اما ترانه را نمی برند. پاسداران انقلاب او را به ساختمانی می برند، در حالی که او خیلی وحشت کرده. پاسداران همه چیزی برای کتک زدن دارند، باتوم، موتورسیکلت، قنداق تفنگ، کاسکت. او خیلی وحشت کرده. تعدادی از شاهدان را در اتاقی حبس می کنند. بعضی ها گفته اند او چندین بار در طول روز به مدت حدود ده روزتوسط چندین سرباز مورد تجاوز قرار گرفته. طبق آنچه که مخالفان میگویند، تجاوز یک ابزار نظام مند است از جانب دولت ایران. نه فقط برای زخمی و شکنجه کردن، بلکه برای نابودی شخصیت تظاهرکنندگان. کسی که از زندان آزاد میشود دیگر آن هاله انقلابی و شورشی را ندارد و حالت آدم شجاح موفق را ندارد. بلکه حالت فرد مورد تعرض قرارگرفته را دارد. مرد ان و زنان مورد تجاوز قرار گرفته اند. آنها میخواهند تجاوز یکجور قطعیت -ختم کلام- باشد برای کسی که تظاهر کرده و این قطعیت که از اعتراض ناشی نمیشود یا چیزی شبیه به این، بلکه از اعتراضی خاموش ناشی میشود. آدمی که در معرض چنین تعرضی قرار می گیرد، ماجرا را برای کس دیگری در خلوت و در تاریکی تعریف می کند . او هم برای کس دیگری و همینطور برای دیگران... چنین است که این رعب، خیلی خاموش است. ترانه بعد از اینهمه تجاوز رها شده و دچار خونریزی شده. پلیس او را به بیمارستان می برد. در بیمارستان پزشک می خواهد گزارش رد کند اما آنها که نمی خواهند ردی از این اتفاق باقی بماند او را بار دیگر به همان ساختمان نزدیک ساختمان دولت تهران می برند . خانواده اش که با تماسی تلفنی خبردار شده به بیمارستان می آید و توضیح می خواهد. پرستاری می گوید که او به اینجا آورده شده بود و نشیمنگاه و رحمش پاره شده بود. اعضای خانواده نمیدانند چه کنند. حتی این ماجرا را به دلیل وحشت منکر شده اند. طبق خبری که به مادرش داده شده چند روز بعد جنازه ترانه در حومه تهران پیدا می شود. از پهلو به پایین سوخته شده. چرا باید بدنی را سوزاند؟ در تهران مثل شهر اسکامپیا بدن را می سوزانند. (بدن دختری را در اسکامپیا سوزاندند که اسمش جلسومینا ورده بود که نامزد یکی از رهبران کامورا بود چون پناهگاه نامزدش را لو نداده بود. معلوم نشد با او چه کردند اما بدنش را سوزاندند. ) چون بدن شکنجه شده شاهدی بر شکنجه گری است اما بدن سوخته یک بدن سوخته است. هیچ مدرکی برایش وجود ندارد و فقط فرضیه برایش می شود داد. به این ترتیب ترانه در اثر تجاوز غرق در خون میمیرد و سوزانده میشود. بارها از خودم پرسیم چرا؟ چرا این کار را باید برای ترانه انجام میدادند؟ چه علتی انگیزه این همه خباثت و وحشیگری با یک دختر است؟ پاسخی برایش یافتم. شاید وقتی عکسش را ببینید، شما هم تایید کنید. ترانه بسیار زیباست، آراسته است؛ ته آرایشی دارد و زیبایی غرورانگیزی دارد. و این زیبایی جلب توجه کرده و همین بوده که باید مورد تجاوز قرار بگیرد تا جلویش گرفته شود. دقیقا همین زیبایی است که به شکلی باعث وحشت رژیم شده. چون همین زیبایی است سرزمین را از جهنم نجات می دهد. ترانه زیبا بود. ندا هم زیبا و آراسته بود و آرایش کردن را انتخاب کرده بود. البته مجبور به رعایت حجاب بود اما نسبت به زیبایی خود آگاه بود. آن زن هم آزاردهنده بود. او نمونه کسی است که تلفن به دست دارد، در تظاهرات اشرکت می کند و زنی است که تصمیم گرفته زندگی کند. بنابراین این که آنها را شهید بنامیم اشتباه بزرگی است چون در ایران در حرمت و پاسداشت لعنتی شهدا زندگی می کنند. اما آنها نمی خواستند که بمیرند، مانند شهدایی که در مدارس از آنها تعریف می کنند نبودند. آنها به هیچ وجه دلیلی برای مردن نداشتند بلکه می خواستند زندگی کنند. آنها فقط با یک هدف بزرگ تظاهرات کردند، برای آنکه مهمانی به پا کنند، همانطور که میخواهند لباش بپوشند آرایش کنند و پای تلفن صحبت کنند و حال بهتری داشته باشند. حال بهتر داشتن معنیش تظاهرات علیه دولت احمدی نژاد بود. دولتی که آنطور که مخالفان میگویند اثر انگشت دیجیتالی شان روی آنها مانده است. وقتی به آنها، ترانه و ندا نگاه می کنیم، به شکلی به یک جنبه مشترک می رسیم: زیبایی آنها پیروزی کسانی است که در حال حاضر تلاش می کنند حقوق مدنی ودموکراتیک را برای ایران به ارمغان بیاورند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه
افتضاح جدید دولت کودتا: دیدار با متقلبترین دیکتاتور زنده قرن!
۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه
کودتاچیان بترسند: قیام قرقیزستان از شبهه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری تیرماه قبل شروع شد!
۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه
دولت کودتا به پیشواز چهارشنبه سوری رفت!
این هراس از چهارشنبه سوری در شبکه های مختلف سیمای کودتا هم دیده می شود. شبکه خبر کارشناسانی را دعوت کرده تا از مضرات چهارشنبه سوری بگویند. از آن بدتر، تلویزیون تصاویری را نشان می دهد که همه باید با رده بندی +18 به نمایش درآیند، نه در یک شبکه کشوری مثل شبکه خبر! طبق معمول وقتی پای مخالفان به میان بیاید، همه قوانین زیرپا گذاشته می شود. یادمان باشد که قبلا هنرنمایی بانوی رقاص کنفرانس برلین را از سیمای جمهوری اسلامی دیده ایم!
۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه
روز چهارشنبهسوری "یار دبستانی من" را فراموش نکنید: توی ماشین، زنگ موبایل و حتی ضبط صوتهای خانگی!
۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه
آقا یک نفر بگوید مقابل یک لشکر مسلح چه باید کرد(مشاهدات روز 22 بهمن)
۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه
دوستان فقط مسیرهای راهپیمایی را طی کنید
دوستان الان از داخل شهر میآیم. مسیرهای راهپیمایی برای ماموران قابل کنترل نیست. بنابراین حتی الامکان آنجا باشید. امسال هفت تیر و کریمخان مسیر نیستند. پلیس در سمت جنوبی میدان مستقر شده. اما سر حافظ چند اتوبوس و توی میدان ولیعصر هم عدهای داخل ون ها هستند.
ساعت 7 صبح چند ماسین و مبنیبوس از اداره آگاهی با ماموران خواب آلودشان در حافظ نرسیده به شوش بیرون آمدند. بیشترشان سر چهارره ولیعصر، زیر پل حافظ مستقرند. اتفاقا خیابان طالقانی مثل عاشورا پوشش کمتری دارد، اما یادتان باشد درروهایش هم کم است. اتفاقی که افتاده، این است که پلیسها لباس و تجهیزات سنگینی دارند و به زودی خسته خواهند شد. بعش هم که...ما بی شماریم!
22 بهمن حتی یک نفر هم نباید دستگیر شود
۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه
عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!
عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!
عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!
۱۳۸۸ دی ۲۹, سهشنبه
طرح دولت کودتا برای 22 بهمن چیست؟!
۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه
خيالتان راحت: تا به حال كسي از طريق كنترل ايميل و اينترنت در ايران دستگير نشده است
اما از آنجا كه بهقولي در دنياي اينترنت هيچ چيز ناممكن نيست و احتياط شرط عقل است، بهتر است:
اگر هم از ايميل ياهو استفاده مي كنيد، حواستان باشد كه از همان ابتدا https را در آدرس ببينيد. اگر نه، خودتان يك s به آن اضافه كنيد. همين! حالا به دليل رمزی فرستادن پيامها از ايميل شما، كليه پيامها بايد رمزگشايی شود كه با دانش و تشكيلات احمدی مقدم اين كار چندماهي وقت مي برد!