تحمل داشتن و باحوصله بودن ویژگی خوبی است که غالب سبزها از آن برخوردارند. اما همین ویژگی مثبت سبب سوء استفاده برخی شده. آن ها فکر می کنند چون جنبش سبز بی خشونت و آرام است، هرگز پاسخ شان را نخواهد داد. پس در فضای مجازی شروع می کنند به اهانت به سبزها و رهبران شان؛ به راحتی آن ها را بی عرضه و بی تفاوت می خوانند و حتی خائن به مردم خطاب می کنند. اما نکته جالب این است که وقتی هواداران سبزها به اهانت های وارده پاسخ می دهند، دیکتاتور و مستبد خوانده می شوند! از نظراین مخالفان جنبش سبز، که البته خود را دلسوز جنبش معرفی می کنند، سبزها همان طور که در خیابان ها کتک می خورند، باید توانایی پذیرش توهین به رهبران شان را هم داشته باشند!
آن ها بدون کوچک ترین پیشنهاد و حرف منطقی فقط به تمسخر جنبش می پردازند و وقتی اعتراض می شنوند، می گویند چنبش سبز نیاز به " نقد " دارد. پس به سادگی زیر لوای نقد، به تخریب جنبش و رهبرانش می پردازند و از این نظر خیلی به کودتاچیان نزدیک هستند. به همین دلیل رسانه های کودتا هم تا بتوانند از آن ها نقل می کنند. ویژگی دیگر این افراد، بی تجربه خواندن موسوی و کروبی در عرصه سیاست است. از عجایب روزگار همین است که افراد پشت میز نشین فاقد تجربه سیاسی موسوی با هشت سال نخست وزیری کشور در دوران دشوار جنگ و کروبی با تجربه سال ها ریاست را بی تجربه می خوانند!
گله از این هواداران سابق اصلاح طلبان و ضربه زنندگان فعلی جنبش سبز این است که هرگز حاضر به درک موقعیت حساس فعلی جنبش نیستند. یکی از علت های این وضعیت هم دوری آن ها از کشور و موضعیت پیچیده و عدم فهم آن از دور است. مثال آن را روز 22 بهمن دیدیم؛ در حالی که جوانان نیز از شدت سرخوردگی گوشه خیابان می گریستند، آن ها به راحتی به خود اجازه دادند سبزها را مسخره کنند و به رغم تازه بودن نهال چندماهه جنبش به رهبران شان توهین کنند. این حرکت خصمانه و غیرمنصفانه آن ها هرگز از یاد سبزها نرفته و نخواهد رفت. طی چند روز اخیر باز هم راهپیمایی 22 خرداد فرصتی برای اهانت به رهبران جنبش را فراهم کرد. اما نکته ای که رفتار خصمانه این افراد را نشان می دهد، سوار شدن بر امواج احساسات مردم و پایین نیامدن از آن حتی بعد از رفع سوء تفاهم پیش آمده - مثلا در این مورد توضیح رهبران جنبش در مورد اعلام لغو راهپیمایی - و خود را به نفهمیدن و نشنیدن زدن آن هاست. این دوست نمایان جنبش سبز هر چند روز یک بار به بایگانی پوسیده خود سرمی زنند و عادت کرده اند به گذشته کاوی رهبران سبزها بپردازند و البته این کار را نه از سر دلسوزی بلکه صرفا برای ضربه زدن انجام می دهند. از آن جا که در این رهگذر عده ای همواره همراه این موج هستند، آن ها به این گونه حرکت ها ادامه می دهند؛ غافل ازین که جنبش سبز به عنوان یک جنبش هوشمند به راحتی قادر به نادیده گرفتن آن ها به تمام و کمال است.
آن ها بدون کوچک ترین پیشنهاد و حرف منطقی فقط به تمسخر جنبش می پردازند و وقتی اعتراض می شنوند، می گویند چنبش سبز نیاز به " نقد " دارد. پس به سادگی زیر لوای نقد، به تخریب جنبش و رهبرانش می پردازند و از این نظر خیلی به کودتاچیان نزدیک هستند. به همین دلیل رسانه های کودتا هم تا بتوانند از آن ها نقل می کنند. ویژگی دیگر این افراد، بی تجربه خواندن موسوی و کروبی در عرصه سیاست است. از عجایب روزگار همین است که افراد پشت میز نشین فاقد تجربه سیاسی موسوی با هشت سال نخست وزیری کشور در دوران دشوار جنگ و کروبی با تجربه سال ها ریاست را بی تجربه می خوانند!
گله از این هواداران سابق اصلاح طلبان و ضربه زنندگان فعلی جنبش سبز این است که هرگز حاضر به درک موقعیت حساس فعلی جنبش نیستند. یکی از علت های این وضعیت هم دوری آن ها از کشور و موضعیت پیچیده و عدم فهم آن از دور است. مثال آن را روز 22 بهمن دیدیم؛ در حالی که جوانان نیز از شدت سرخوردگی گوشه خیابان می گریستند، آن ها به راحتی به خود اجازه دادند سبزها را مسخره کنند و به رغم تازه بودن نهال چندماهه جنبش به رهبران شان توهین کنند. این حرکت خصمانه و غیرمنصفانه آن ها هرگز از یاد سبزها نرفته و نخواهد رفت. طی چند روز اخیر باز هم راهپیمایی 22 خرداد فرصتی برای اهانت به رهبران جنبش را فراهم کرد. اما نکته ای که رفتار خصمانه این افراد را نشان می دهد، سوار شدن بر امواج احساسات مردم و پایین نیامدن از آن حتی بعد از رفع سوء تفاهم پیش آمده - مثلا در این مورد توضیح رهبران جنبش در مورد اعلام لغو راهپیمایی - و خود را به نفهمیدن و نشنیدن زدن آن هاست. این دوست نمایان جنبش سبز هر چند روز یک بار به بایگانی پوسیده خود سرمی زنند و عادت کرده اند به گذشته کاوی رهبران سبزها بپردازند و البته این کار را نه از سر دلسوزی بلکه صرفا برای ضربه زدن انجام می دهند. از آن جا که در این رهگذر عده ای همواره همراه این موج هستند، آن ها به این گونه حرکت ها ادامه می دهند؛ غافل ازین که جنبش سبز به عنوان یک جنبش هوشمند به راحتی قادر به نادیده گرفتن آن ها به تمام و کمال است.
دوست سبزم، دست مریزاد. عالی بود منصفانه، دقیق و چون از دل برآماده بود بر دل نشست. سبز باشی!
پاسخحذفممنونم از لطفتان.
پاسخحذفصد تا یک غاز و مزخرف. دل ، جرات و انرژیت رو بزار واسه مبارزه با بسیج، نه دفاع از چیزی که هیچ اهمیت نداره. گور پدر همه مقدسات، نه واسه دلسوزی بلکه چون دلم می خواد. شمام یواش یواش عادت می کنی که حتی عزیزترین کسای تو فحش بخورن (بدون دلیل و فقط از روی غزض( . شمام نه وکیل موسوی هستی، نه وکیل مردم ایران. هرکی که فحش خورد، خودش از خودش دفاع می کنه.
پاسخحذفیک کمی یواش بروی بهتر است. همین آقای موسوی و کروبی و امثال اینها بودند که به خمینی دروغگوی کثیف کمک کردند که بر گرده مردم سوار شوند. و اگر این فرصت طلبها نبودند هرگز کار ما مردم به اینجا نمیرسید. زمانیکه آقای مهندس موسوی نخست وزیر بود هزاران نفر کشته شدند و آقای موسوی اعتراض نکرد چون اگر میکرد در داخل رژیم نبود. یا آقای کروبی رئیس مجلس و از سران نظام بود و شما از ما میخواهید که خفه شویم و حرف نزنیم . شما نه نماینده مردم هستید و نماینده موسوی و کروبی ، بهتر است که هیچ نشده دیکتاتوری را کنار بگذارید. من حق دارم که بپرسم که برای چی این آقایان به یک خونخوار و دیکتاتور کمک کردند. دیکتاتوری خمینی و خونخواری خمینی از روزهای اول انقلاب با کشتن بدون محاکمه فرماندهان و سایرین مشخص شد. برای چی این آقایان به این جانی کمک کردند؟ من حاضرم جانم را برای سبز بدهم ولی به خودم حق هم میدهم که گذشته افراد را به نقد بکشم.گوش کن رفیق . ما یک بار گول خودیم و گیر خمینی افتادیم و حاضر نیستیم که دیگر گول بخوریم. به نظر من آقای مهندس موسوی و آقای کروبی برای ما مردم از خامنه ای خطر ناکتر است چرا؟ برای اینکه خامنه ای آبرویش رفته. اکثر مردم میدانند که خامنه ای قاتل است. اکثر مردم میدانند که خامنه ای دزد است. اکثر مردم میدانند که خامنه ای دروغگو و دیکتاتور است . ولی اگر حکومت دست کسانی بافتد که میخواهند این رژیم را و این قانون اساسی را خفظ کنند ما مردم سی سال هم بد بخت خواهیم شد.تا مردم بفهمند که کروبی و خاتمی هم مثل خامنه ای است . یادتان باشد وقتی خمینی قدرت نداشت حرفهایش از خرفهای آقای موسوی و کروبی بهتر بود. من این قانون اساسی را نمیخواهم . این حکومت بدرد ما نمیخورد و اگر کسی بخواهد این قانون اساسی را قبول داشته باشد من با آن مخالفم و با آن میجنگم و آنقدر میکشم تا کشته شوم. درود بر مردم آزادی خواه ایران
پاسخحذفموسوی و کروبی هیچ کدام بی گناه نیستند و تا بحال فقط دنبال مردم دویده اند و هیچ کاری به جز ترمز کشیدن برای جنبش نداشته اند. این دو هر کدام در زمان زمام داری کارهایی کردند که جای سوال دارد و هرگز جوابی نداده اند. در هیچ راه پیمی به جز یکی شرکت نکرده اند و همیشه دسته موتوری ناشناس موسوی را بازداشته و شیشه ماشین کروبی را شکسته.
پاسخحذفموسوی به جای لغو راهپیمایی و نوشتن منشور به اسم رهبر باید بگوید که نقشش در اعدامهای اول انقلاب و ۱۳۶۷ چه بوده و کروبی نیز باید جواب سرمایه خارج از کشور، صیغههای بنیاد شهید، پول شهرام جزایری و زندان زنانش را بدهد.
اتفاقا همین الان وقت سوال است و نه بعد که دوباره بخواهند کشور را به دورن طلایی خمینی برگردا نند. اینها عوامل جمهوری اسلامی هستند و فقط میخواهند جنبش را کنترل کنند که خدای ناخواسته ساختار شکنی نشود. جواب این سوالات را هم باید خودشان بدهند نه یک مشت بادمجان دور قاب چین سبز اللهی.
دوست ارجمند جنبش سبز نه متعلق به آقای مهندس موسوی و نه آقای کروبی است. وقتی مردم ایران در ٢٢ خرداد به خیابانها ریختند خود آقا مهندس موسوی هم باور نمیکرد که ملیونها مردم برای اعترض به خیابانها بریزند. جنبش سبز یک جنبش همگانی مردم رنج کشیده ایران است که هر کدام به نوعی از این حکومت بیزار هستند هرکدام به نوعی ضربه دیده و یا اساسآ با دیکتاتوری مخالفند. من به عنوان یک طرفدار سر سخت جنبش سبز از همه عزیزان که به این جنبش کمک میکنند تشکر و قدر دانی میکنم و در عین حال از انتقاد صحیح هم پشتیبانی میکنم . یک سؤال اینجا مطرح میکنم که نظر من برای خواننده روشن شود. در جنبش سبز کسانی را سراغ دارم که به محض واقف شدن به دیکتاتوری خمینی ، مخالفت شدید با خمینی را شروع کرد. و در این راه چه هزینه ها دادند و آواره و سرگردانی کشیدند. ولی در مقابل آقای کروبی سی سال است که از برکت همین رژیم خونخوار به مال و ملال رسیده و صاحب کاخ و ماشین ضد گلوله و امثال آن . آیا به نظر شما کدام یک از اینها سبز تر هستند ؟
پاسخحذفجنبش سبز با مهندس موسوی و آقای کروبی و یا بدون آنها به راه خود تا پیروزی به دیکتاتوری آخوندی ادامه خواهد داد. در این شک نکنید. ولی در این راه گذشته افراد باید خیلی مهم باشد . بطور مثال اگر ما بدون توجه به حرفهای خمینی در آن مقطع زمان به کتابهایی که قبلآ نوشته بود توجه میکردیم یعنی سابقه اش را در نظر میگرفتیم هر گز دچار این اشتباه نمیشدیم و هرگز مملکت ما اینطور به تاراج نمیرفت . درود بر شما
"مثال آن را روز ۲۲ بهمن دیدیم؛ در حالی که جوانان نیز از شدت سرخوردگی گوشه خیابان می گریستند، آنها به راحتی به خود اجازه دادند سبزها را مسخره کنند"
پاسخحذفمردم سبزها را مسخره نکردند بلکه ایده اسب تروا را که مهاجرانی و نبوی دادند و سازگارا پخش کرد را مسخره کردن چرا دست از دروغ بر نمیدارید در ضمن این که گفته بودی
"توضیح رهبران جنبش در مورد اعلام لغو راهپیمایی"
این دو مزدور فقط گفتند به خاطره جان و مال ملت ولی نگفتند مگر در تمامی تظاهرات قبلی این ملت جان و مال نداشت؟ بس کنید این مال مالی و دروغ را.
دشمن دانا به از نادان دوست. دوست عزیز جواب حرفهایت را خودت دادی، اگر جوانان مملکت روز ۲۲ بهمن در خیابانها گریه میکردند به خاطر استراتژی غلط رهبران سبز بود که دانسته یا ندانسته جلوی پویایی این حرکت عظیم و خودجوش مردمی را گرفتند. شاید برای شما نسل جوان که تجربه دیگری به جز زندگی تحت فشار حکومت اسلامی را ندارید و جز اراجیف "روشنفکران دینی" چیز دیگری نخوانده یا نشنیده اید آقای موسوی و کروبی و شرکأ مظهر رهبری و دموکراسی باشند، ولی برای نسل ما که شاهد وحشی گریهای این قوم پلید در همان دوران امام راحلتان بودیم و "حقانیت" رژیم جمهوری اسلامی را با گوش و پوستمان لمس کردیم ایشان سمبل جهل و تاریک اندیشی و ارتجاع یک نظام فکری پوسیده و کینه جو هستند. آقای موسوی در هنگام جنگ هشت ساله هیچ تخم دو زردهای هم نکردند، در آن زمان سوای ملیجک "آقا" بودن و افتخار دم پایی جفت کردن برای او جرات آب خوردن را هم نداشتند. مشکل ما عدم حافظه تاریخی و حاتم بخشیهای سیاسی ماست که از عمله اکره ارتجاع و افرادی امثال موسوی، کروبی، نبوی، حجاریان، طبرزدی و غیره سوپرمنهای سیاسی میسازیم. دار و دسته مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت و غیره که از پایه گذاران گروههای فشار و شانتاژ سیاسی بودند _باید_ جوابگوی ملت ایران باشند.شوخی که نداریم زمانی که احمدی نژاد در سمت فرماندار گردو بازی میکرد و خامنهای دلش به افتتاح فرهنگسرا و سه تار زنی خوش بود، همین رهبران فهیم و دموکرات جنابعالی به یک اشاره امام سر مبریدند و زندانی میکردند و شلاق میزدند. از کیسه خلیفه نبخش، اگر تو دو روز است که تنت با شلاق ج ا آشنایی پیدا کرده خیلی از ما سی سال است که زخم این رژیم را بر تن و روانمان داریم و تمام داد و فریاد ما هم برای جلوگیری از تکرار فاجعه ۵۷ و تسلط نوع دیگری از استبداد دینیست.
پاسخحذفامثال نیک آهنگ هیچ گزنیه جایگزین مناسبی برای وضعیت موجود ندارند. همه میدونن که درحالت ایده ال باید یک حکومت سکولار روی کار بیاد, ولی در شرایط فعلی ما باید واقع بین باشیم و نباید با رویا و توهم زندگی نکنیم. اگر آقای نیک آهنگ یک طرح عملی ارایه کنه که در شرایط فعلی چه کار باید کرد و راه حل چیست دیگه هیچ بحثی نمیمونه.... ولی دریغ که ما همش یاد گرفتیم از همه چیز از جمله داشته هامون ایراد بگیریم.
پاسخحذفوای وای ببین به چه روزی افتادیم !!
پاسخحذفاین بود مبارزه برای آزادیمون؟؟؟
کجاس آزادی بیانتون!!
به خاطر یه کارتون؟؟
موسوی مگه خداست؟!!
حتی اگه خدا هم باشه خیلی از این هنرمندا کاریکاتور خدا رو کشیدن!!
فکر میکنید اون گروهی که این بالا نظر دادن طرفدارای جنبش سبزن ؟؟؟
با این کارا به هیچ جا نمیتونین برسین!!!!!
درود
پاسخحذفمن نقد مفصلي بر بيانيه 18 موسوي(منشور اوليه جنبش سبز) زير عنوان :”آيا سرانجام سياست ما از ديانتمان جداست ؟)نوشتم که اميدوارم با خوندن و نظر دادن در موردش به تکميل منشور جنبش کمک کنيم
http://ario222.wordpress.com/2010/06/19/