۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

آقای شریعتمداری، احتمالا کلمه وقاحت به گوش تان خورده؟

حسین شریعتمداری در برنامه دیروز امروز فردای شبکه سه گفت:"خاتمی و عطریانفر دو بار با جرج سوروس دیدار کرده اند. البته آن ها این دیدار را منکر می شدند. خوشبختانه عطریانفر بعد از بازداشت اخیر و بازجویی، در اعترافاتی که پخش شد این موضوع را تایید کرد!" یعنی این افتخار حسین شریعتمداری است که یک نفر زیر شکنجه و بازجویی به یک اتفاقی که هرگز نیفتاده، اعتراف کند! البته از کسی که خودش یک بازجوی حرفه ای وزارت اطلاعات بوده، اظهار خوشبختی از اعتراف یک زندانی پس از شکنجه، باید هم یک افتخار به حساب بیاید!

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

ما نفهمیدیم بالاخره این "حماسه ساندیس خوران 9 دی" شما خودجوش بوده یا برنامه ریزی شده؟!

در خبرها آمده است که حمید رسایی از طرف فراکسی.ن انقلاب، به مناسبت حماسه نه دی از نخبگانی که در "کسب بصیرت" مردم نقش داشته اند، تقدیر کند! از آنجا که روز نه دی را روز بصیرت خوانده اند، ما نفهمیدیم که این روز حماسی ساندیس خوران، بالاخره خودجوش بوده یا برنامه ریزی شده؟! بامزه تر اینکه لاریجانی، صفار هرندی و فضلی به همین مراسم تقدیر هم نیامده اند!

۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

متکی: اولین وزیر احمدی نژاد که عملا او را دروغگو خطاب کرد!

منوچهر متکی آخرین وزیر احمدی نژاد است که برکنار شد. به این ترتیب همه وزیران احمدی نژاد طی دو دوره ریاست جمهوری او برکنار شده اند و رکورد جدیدی در این زمینه در کشور ثبت شد. از طرف دیگر، او اولین وزیری بود که عبارت "برکناری" به جای "استعفا" برایش به کار برده شد. درواقع برخلاف دیگران که یا سکوت کردند یا پس از غیبتی طولانی سیاست‌های احمدی‌نژاد را زیرسوال بردند، متکی  درست از روز بعد از برکناریش با دروغ‌های دولت و رییس دولت در زمینه برکناریش مقابله کرد و عملا احمدی‌نژاد را دروغگو خواند. این مورد پس از اظهارات احمدی‌نژاد در استانبول در پاسخ به خبرنگار بی‌بی‌سی به صراحت ازجانب متکی اعلام شد و مخالفت‌ها با احمدی‌نژاد را وارد فاز تازه ای کرد.

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

این طرح هدفمندی است، یا قطع یارانه‌ها؟

تا دیروز به دولت به ما 100 واحد سوبسید می‌داد. از امروز ازین 100 واحد، 60 واحد را برای خودش برداشته و 40 واحد را به ما می‌دهد. تازه قرار است این 40 واحد بعد از دو سه بار پرداخت قطع شود وبه 100 واحد کامل برای دولت برسد. حالا به نظر شما این اسمش هدفمندی است یا قطع یارانه؟ بامزه این است که عده ای ذوق کرده‌اند که دولت دارد پول به حساب مردم می‌ریزد!

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

پناهیان در سخنرانی بی‌سابقه‌ای در آستانه عاشورا خامنه‌ای را به امامت رساند!


پناهیان در سخنرانی بیت رهبری که بعدازظهر دیروز از شبکه اول سیما (عکس)پخش شد، از اطاعت واجب و چشم و گوش بسته یاران امام حسین به او در روز عاشورا گفت و رو به حضار گفت :"مردم، اطاعت از ولایت یعنی این!". بعد هم به امام علی اشاره کرد که برای رساندن پیغام به او باید لشکر را دور می‌زدند و از روبرو صدایش می‌کردند تا اسائه ادب نشود و تکرار کرد که "مردم، احترام به ولایت یعنی این!". پناهیان که روحانی عزیزکرده رهبر و صداوسیماست، در این سخنرانی هربار که ولایت امامان را ذکر می‌کرد، اشاره به خامنه‌ای داشت که در میان جمع مسئولان کشور حضور داشت. پناهیان در سخنرانی روز قبل از تاسوعای خود از مقایسه هم فراتر رفته و خامنه ای را در رده امامان جای داد. او با ذکر این نکته که چرا شما به تکلیف تان عمل نمی کنید و اطاعت کامل از ولایت را به جا نمی‌آورید، نیروهای بسیجی و لباس شخصی را که در میان شنوندگان حضور داشتند، تشویق به خشونت درمقابل مخالفان می‌کرد. این بخش از سخنرانی را باید به یادداشت کیهان در لزوم کشتار سبزها در عاشورا و نیز حصر خانگی میرحسین موسوی پیوند زد. خامنه‌ای که طبق معمول این روزها با صورت پف‌کرده - که گفته می‌شود از مصرف زیاد کرتن است - حضور داشت، با گریه و ژست عزاداری عملا حرف های پناهیان را تایید می کرد. در میان حضار دوربین صداوسیما به نمایش حسن روحانی علاقه داشت که از مخالفان سرسخت دولت احمدی نژاد بود و ماه ها به عنوان اعتراض در جمعی حاضر نمی شد. محسن رضایی نیز طبق معمول برای عرض ارادتش در جمع حاضر بود. در این بین عده ای از جمع یا با تعجب فراوان به پناهیان می نگریستند یا خود را به بی اعتنا نشان می دادند.

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

دلسوزی برای متکی؟! مگر یادمان رفته...؟

تغییر وزیرخارجه در دولتی که اساسا غیرقانونی است، چه ربطی به ما دارد؟ به ما چه که جانشینش یک مهندس فیزیک است و کلمه دیپلماتیک را هم نمی تواند درست تلفظ کند. به ما چه ربطی دارد که احمدی نژاد با متکی برسر سفیران اختلاف داشته و مشایی با شورای ایرانیان مقابل متکی ایستاده بوده. حتی استدلال ساده لوحانه ضربه زدن احمدی نژاد به رهبر یا لاریجانی هم به ما ربطی ندارد. آن چه به ما ربط دارد، این است که متکی فرقی با احمدی نژاد ندارد؛ مثل او مقابل جنبش سبز ایستاده و به هرکشوری که پا گذاشته، از آرامش و نبود مشکل و اعتراض در کشور گفته. حتی وقتی نمایندگان اتحادیه اروپا عکس ندا را جلویش گرفتند، چنان دادوبیدادی راه انداخت که حاضران متعجب شدند. متکی هرگز با جنبش سبز همراه نبوده و برای آن حرکتی نکرده. این که احمدی نژاد او را به طرز تحقیرآمیزی حین ماموریت کنار گذاشته هم جایی برای دلسوزی ندارد. این هم البته به ما ربطی ندارد، گرچه ته دل مان اندکی شادمان شدیم!

دلسوزی برای متکی؟! مگر یادمان رفته...؟

تغییر وزیرخارجه در دولتی که اساسا غیرقانونی است، چه ربطی به ما دارد؟ به ما چه که جانشینش یک مهندس فیزیک است و کلمه دیپلماتیک را هم نمی تواند درست تلفظ کند. به ما چه ربطی دارد که احمدی نژاد با متکی برسر سفیران اختلاف داشته و مشایی با شورای ایرانیان مقابل متکی ایستاده بوده. حتی استدلال ساده لوحانه ضربه زدن احمدی نژاد به رهبر یا لاریجانی هم به ما ربطی ندارد. آن چه به ما ربط دارد، این است که متکی فرقی با احمدی نژاد ندارد؛ مثل او مقابل جنبش سبز ایستاده و به هرکشوری که پا گذاشته، از آرامش و نبود مشکل و اعتراض در کشور گفته. حتی وقتی نمایندگان اتحادیه اروپا عکس ندا را چلویش گرفتند، چنان دادوبیدادی راه انداخت که حاضران متعجب شدند. متکی هرگز با جنبش سبز همراه نبوده و برای آن حرکتی نکرده. این که احمدی نژاد او را به طرز تحقیرآمیزی حین ماموریت کنار گذاشته هم جایی برای دلسوزی ندارد. این هم البته به ما ربطی ندارد، گرچه ته دل مان اندکی شادمان شدیم!

۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه

آلترناتیومان برای 16 آذر درصورت تعطیلی دانشگاه ها چیست؟

خیلی ساده است: دولت احمدی نژاد چند هفته است منتظر آمدن 16 آذر است تا به بهانه آلودگی هوا تعطیلش کند. با توجه به اینکه تاکنون همه محورها روی دانشگاه ها گذاشته شده، اگر دانشگاه ها تعطیل شوند، چه باید کرد؟ آیا پشت در دانشگاه ها بمانیم؟ در میدان ها جمع شویم یا...؟

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

همسر دکتر فاطمی در سوییت اجاره ای هتل لاله چه می کند؟

چندسالی است دکتر فاطمی در سایت های اصولگرایان شهید خوانده می شود و احمدی نژاد هم هرساله - مثل هفته قبل - به مناسبت سالگرد شهادتش به سراغ همسرش برود. اما چرا؟ بازی روزگار چنین است که سرکارخانم پریوش سطوت از خارج به ایران آمده تا برای رحیم مشایی رای جمع کند! به دستور شخص احمدی نژاد، برای او یک سوییت در هتل لاله اجاره شده است. بعد از استقرار او طبق قرار از طریق یک واسطه با سیاسیون و هنرمندان مستقل تماس گرفته می شود تا همسر دکتر فاطمی به آن ها بگوید: "اگر شوهر من وزیر خارجه دکتر مصدق بود، احمدی نژاد خود مصدق است و شما هم باید به مشایی رای بدهید تا راه مصدق ادامه پیدا کند!" این وضعیت درحالی ادامه پیدا کرده است که برخی از مورخان اصلا در این که پریوش سطوت همسر دکتر فاطمی باشد، تردیدی جدی دارند و عده ای نیز از خانواده دکتر فاطمی - از جمله پسرش - خواسته اند در مقابل رفتارهای پریوش سطوت عکس العمل نشان بدهند. جالب این است که برای احمدی نژاد مهم نیست که این خانم از اقوام نزدیک تیمسار رحیمی عضو وفادار پلیس شاه قبل از انقلاب بوده است. احمدی نژاد و مشایی به هرتخته پاره ای چنگ می زنند تا از گردونه قدرت خارج نشوند.

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

نقش مشایی و احمدی نژاد در تجاوز به دختران زندانی دهه 1360!

برخی ازخانواده‌هایی که دختران‌شان در دهه 1360 تحت عنوان مجاهد یا چریک اعدام شده‌اند، از نقش مستقیم مشایی و احمدی‌نژاد در تجاوز به فرزندان‌شان پرده برداشته‌اند. ماجرا ازین قرار بوده که در آن زمان ابتدا طبق فتوایی نفرت‌انگیز، به دختران در زندان تجاوز می‌شد تا باکره ازدنیا نروند و سپس اعدام می‌شدند. اما این همه ماجرا نبود: متجاوزان پس از اعدام به خانه اعدام شدگان می‌رفتند تا به عنوان شیربها گل و شیرینی به خانواده ها بدهند و عذاب ناشی از ازدست دادن فرزند را دوچندان کنند. در میان کسانی که به خانه‌ها مراجعه می کرده اند، مشایی و احمدی نژاد به عنوان متجاوزان شناسایی شده اند. آن ها با همکاری یکدیگر پس از بازجویی از دختران، پیش از اجرای حکم اعدام بدون دادگاه و سریع شان، شخصا به آن ها تجاوز می کردند. آن زمان مشایی و احمدی نژاد چنان از بقای رژیم مطمئن بودند و به دور خود چتر امنیتی کشیده بودند که حتی به ذهن ناقص شان نمی رسید زمانی باید پاسخگوی جنایات شنیع شان باشند. طی آن سال های سخت، بسیار تحقیرآمیز با خانواده ها برخورد می شد، تا حدی که حتی اجازه مجلس عزاداری به خانواده ها داده نمی شد.

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

چرا هنرمندان‌مان "سبز بودن" را جدی نمی‌گیرند؟

خبر ساخت فیلم ندا با بازی لیلا اوتادی، داریوش ارجمند، بهاره افشاری، امیر آقایی و جمشید هاشم پور، بازهم روح هنر در جامعه را به دردآورد. آن ها چطور حاضر شده اند در فیلمی درباره ندا درکنار امثال شریفی نیا بازی کنند؟ چرا از باران کوثری و دستبند سبزش و مادرش رخشان با روسری سبزش یاد نمیگیرند؟ چرا از محسن تنابنده و علامت V دستش نمی‌آموزند؟
چرا از سبز بودن دور شده اند؟ گرچه قابل قیاس نیست، اما اخیرا دیدارساده استاد انتظامی با خبرگزاری فارس، این نکته را به یادمان آورده بود که چرا هنرمندان مان در "سبز بودن"مان جدی نیستند؟ قبلا بارها از استاد حمایت کرده ایم. به راستی چرا دوستان خبرنگار و منتقدمان در صداوسیمایی آلوده به خون شهدای سبز ظاهر می شوند؟ چرا نویسنده ای که برای چنبش سبز به هنرمندان خارج از کشور عریضه نوشته بود، حالا در شبکه های مختلف مهمان صداوسیماست؟ چرا فیلمسازانی که با چشم خودمان حضور سبزشان را در راهپیمایی ها دیده بودیم، سر از مهمانی بیت رهبری درمی آورند؟ نکند یادمان رفته قلم ما با خون عزیزانی مثل زیدآبادی آبیاری شده که حتی یک ساعت هم تاکنون به مرخصی نرفته اند، چون یک گام که هیچ، یک بندانگشت هم عقب ننشسته اند. خبرنگار سبزی که با رادان مصاحبه می کند و بهانه اش انتقاد و یا "حرفه ای بودن" است، از یاد برده است که رادان شخصا در کهریزک دستور شکنجه و تجاوز صادر می کرد.
چه برما رفته است که چنین فراموش کار شده ایم؟ یعنی به همین سادگی پشت میرحسین ها،کروبی هاو خاتمی ها را خالی کرده ایم و برای آن ها که به پشتیبانی ما زندگی شان را جهنم کرده اند، ارزش قائل نیستیم؟ چه برما رفته است که همکاری با فارس و رجانیوز و صداوسیما برای مان عادی شده اند؟ چرا به جای شجریان بودن، به عافیت افتخاری ها نزدیک شده ایم؟ چه شد جسارتی که باتوم، گاز اشک آور و گلوله ها حریفش نبود؟ اگر جسارت به خیابان ریختن را از دست داده ایم و روی بام ها فریادزدن را از یاد برده ایم، لااقل نگذاریم انگ همکاری با جلادان بر پیشانی مان ثبت شود. چرا سبز بودن مان را جدی نمی گیریم و از ساندیس خورهای ثابت قدم هم عقب تر مانده ایم.

۱۳۸۹ آبان ۱۶, یکشنبه

افتضاح دیگری برای دولت کودتا: دیدار با مشاور رییس جمهور سودان!

دیدار جلیلی و متکی با مشاور رییس جمهور سودان افتضاح دیگری را برای دولت کودتا رقم زد. مشاور دولتی که رییس جمهورش توسط دادگاه کیفری بین‌الملل تحت تعقیب کیفری است و حکم بازداشتش صادر شده و هیچ جای دنیا جایی برایش نیست، تنها و تنها می تواند با یک دولت کودتایی نامشروع دیدار داشته باشد. بعد از افتضاح دیدار احمدی نژاد با رابرت موگابه، دیکتاتوری که به عنوان ننگ قاره سیاه ازو یاد می شود، دیدار با دولت سودان افتضاحی دیگر برای دولت کودتا بود. جالب این که جلیلی از عمرالبشیر، رییس جمهور تحت تعقیب سودان برای مقاومتش تقدیر کرد! لابد اینطوری باید از مقاومت همه جانیان فراری از چنگ قانون هم تشکر کرد!

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

آقای ضرغامی، صداوسیمایی که رییسش تو باشی، بهتر ازین نمی شود!

ضرغامی که یادش رفته بود 13 آبان پارسال از ترس حضور سبزها جرات نزدیک شدن به مرکز شهر را نداشت، امروزدر مراسم کنار سفارت امریکا زبان درآورده بود و با لحنی توهین آمیز مشاوران رهبران جنبش را ورشکستگان سیاسی خواند که به زباله دانی تاریخ رفته اند. ضرغامی که خود را تا نوچگی احمدی نژاد پایان آوررده بود، گفت که خبرنگاران دنیا برای مصاحبه با او سرودست می شکنند و اصلا هم برایشان مهم نیست احمدی نژاد جوابشان را می دهد یا نه! او گفت که سخنرانی اوباما در سازمان ملل خیلی ذلت باربود و با استقبال مواجه نشد اما سخنرانی احمدی نژاد با استقبال فراوانی مواجه شد و همه سراپاگوش بودند:"من در سالن که نگاه می کردم دیدم سکوت مطلق در این سالن حاکم است و این تعداد زیادی نشسته اند وکوچکترین حرکت اضافه ای انجام نمی دهند که حتی اگر قلمشان هم به زمین می افتاد صدایش در آن سالن بزرگ می پیچید. "! او که با وقاحت دروغ می گفت، از اینکه هرساله در قلب استکبار فرصت برای کوبیدن استکبار فراهم است ابراز شادمانی کرد. البته او نگفت که آیا استکبار هم فرصت مشابهی در ایران دارد یا فرصت ها یک طرفه اند! ضرغامی گفت که تصاویر تظاهرات جنبش سبز را صداوسیما هم پخش می کرده و همین سبب حضور ناگهانی و خودجوش مردم شد که 24 ساعته گردهم آمدند و حماسه 9 دی را خلق کردند! او که حتی بیش از احمدی نژاد دچار توهم می نمود و بهترین زمان شبکه اول را به پخش چرندیاتش اختصاص داده بود، حضور همه گروه های لبنانی در سخنرانی احمدی نژاد را یک حماسه تاریخی خواند و البته اشاره نکرد که چرا همان مردمی که با پاکت های پول و به دعوت حزب شان در میدانی گرد آمده بودند، احمدی نژاد را به دلیل ذکر نام رفیق حریری با صدای بلند هو کردند!
آقای ضرغامی، صداوسیمایی که دروغگوی متوهمی مثل تو رییسش باشد، بهتر ازین نمی شود.

۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

لبخند خانم هیکس: چرا کسی از فعالان حقوق بشر تشکر نکرد؟












اگر در روزهای اخیر چهره الهه هیکس-شریف پور را دیده باشید، لبخند به لب دارد؛ انگار باری از دوشش برداشته شده باشد. این بانوی مهربان سال هاست در زمینه حقوق بشر ایران فعالیت می کند و تا هفته قبل که قطعنامه تحریم های حقوق بشری شوکی ناگهانی به جمهوری اسلامی وارد کرد، همواره تحت فشار بود. همیشه ازو سوال می کردند که چرا فعالیت های شما سودی برای مردم ایران ندارد و به اقدامی عملی منجر نمی شود. به نظر می رسد حالا وقت تشکر از فعالان حقوق بشر رسیده باشد؛ عزیزانی که آرام و با طومانینه کارشان را می کنند و هرروزه آمار زندانیان و محکومان را اعلام می کنند تا در رسانه ها بازتاب پیدا کند. برای اهمیت کار آن ها کافیست دورانی را به یاد آوریم که حتی آماری از کشته شدگان در زندان ها منتشر نمی شد، چه رسد به آمار شکنجه و محکومیت ها! البته نقش رسانه های نوین را در این زمینه نباید دور نگه داشت.
اگر به گذشته برگردیم، خانم هیکس یکی از بازرسانی بود که با گزارش هایش درباره زندان های ایران در سال های دورتر همواره تن قوه قضائیه را لرزانده بود، تا آن جا که دیگر با حضور او در ایران موافقت نکردند. قطعنامه اخیر حقوق بشری علیه 8 تن از مقامات ایران از پیروزی های بزرگ مخالفان نظام بود. به طوری که سبب اختلاف بین مقامات شده است! حال وقت دیدن لبخند اوست!


۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

خاطره روز قدس(ایران) سال قبل: سوتی مداح اهل‌بیت با شعار "مرگ بر فلسطین!"

پارسال ازخیابان  آزادی که راه افتاديم، نگذاشند از جمالزاده جلوتر برویم. یک وانت از ساندیس‌خورها جلویمان بود که یک مداح بالای وانت شعار می‌داد و چند نفری هم از ساندیس خورها دورش جواب می‌دادند. ما که پشت وانت رسیدیم، در جواب شعارهای "مرگ بر امریکا و اسرائیل"، می‌گفتیم "مرگ بر روسیه و چین"! جمعیت ما به‌قدری زیاد بود که دیگر شعارهای ساندیس‌خورهای دور وانت شنیده نمی‌شد و عملا مداح بالای وانت برای ما برعلیه خودش شعار می‌داد! مداح که دید وضعیت برعکس شده، ناگهان شعار دادن را قطع کرد و شروع کرد کرد به مداحی. جمعیت اطراف وانت بهت‌زده نگاهش می‌کردند و گیج شده بودند. همین باعث شد مداح بار دیگر شعار دادن را از پشت بلندگو ازسربگیرد و اتفاق بامزه همین‌جا رخ داد: مداح که از جمعیت سبزها وحشت زده بود، ناگهان به‌جای شعار "مرگ بر اسرائیل"، فریاد زد "مرگ بر فلسطین" و جمعیت سبزها را از خنده ترکاند. این حرکت مداح اهل بیت هرگز از یادم نمی رود. 

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

نادر طالب زاده: برای چاپ نامه احمدی نژاد به امریکا میخواستیم صفحه ای از روزنامه ها را بخریم، نفروختند!

نادر طالب زاده امشب در برنامه "راز" شبکه 4 گفت که هیچ روزنامه ای حاضر نشد نامه احمدی نژاد به امریکا را چاپ کند وحتی وقتی ما می خواستیم یک صفحه ازهر روزنامه ای را برای چاپ روزنامه بخریم، به ما نفروختند!
او همچنین گلایه کرد که چرا خبرنگاران امریکایی به راحتی با احمدی نژاد مصاحبه می کنند اما خبرنگاران ایرانی نمی توانند با اوباما و هیلاری کلینتون مصاحبه کنند!

۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

به شهرام امیری به عنوان یک قربانی نگاه کنیم...

شهرام امیری یک قربانی است؛ به چشم کسی که اسیر یک توطئه است به او بنگریم. هفته قبل 20.30 همسر و فرزندش را جلوی دوربین آورد و این حرکت را به شکلی انجام داد که معمولا گروگانگیران برای ترساندن فردی که ازو باج می خواهند انجام می دهند. حرف های متناقض همسر امیری این نکته را کاملا نشان می‌داد: به خصوص جایی که گفت" شوهر من هرگز بدون ما جایی نمی‌رفت " و بلافاصله یادش آمد که شهرام امیری اصلا در یک مسافرت مجردی ناپدید شده است!
اما ماجرای مسافرت امیری ساده‌تر از این‌ها بوده: به‌عنوان یک مامور نظامی او اجازه سفر به هیچ کشوری را نداشته و تنها کشوری که می‌توانسته برود، عربستان بوده. به همین دلیل در سفر عربستان خودش را به سفارت امریکا رسانده و پناهنده شده. مسلم است که اگر او خانواده‌اش را با خود به سفر حج می‌برد، برای ماموران اطلاعاتی مشکوک‌تر جلوه می کرد. بنابراین به‌تنهایی به عربستان رفت تا بعد خانواده‌اش را با خود بیاورد، غافل ازین‌که سربازان گمنام به‌راحتی خانواده‌اش را گروگان خواهند گرفت و در تلویزیون مانند گروگان برای شوهرش به نمایش درمی‌آورند تا ویدیوهای مضحک اخیر شهرام امیری شکل بگیرد.
امیری مجبور است به جمهوری اسلامی باج بدهد، چون جان همسر و فرزندش در تهران به‌شدت درخطرند. به او به چشم یک قربانی نگاه کنیم...

۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

قرقیزستان نجات یافت چون مسئولانش وطن پرست بودند، اما ایران...

قرقیزستان نجات یافت و مردمش به اولین قانون اساسی دموکراتیک آسیای میانه را ی دادند، چون مسئولانش وطن پرست و عاشق مردم شان بودند؛ اما راه ایران دشوار است چون مسئولانش بویی از وطن پرستی نبرده اند و هرچه می خواهند دقیقا خلاف مصالح کشورشان است. شدیدترین خشونت های قومی در قرقیزستان پایان یافت، اما در ایران دولتی که با وطن پرستی و مردم دوستی میانه ای ندارد، مردم خود را کف خیابان ها می کشد، به زندان می اندازد و مورد آزار و شکنجه قرار می دهد و بزرگ ترین تقلب تاریخ انتخابات ایران را امری قانونی می خواند.
اگر در زمان قاجار ایالت ها به باد می رفتند، امروزه شاهد از دست رفتن دریای مازندران هستیم. برای مطرح کردن خودشان امنیت کشور را با طرح پرونده در شورای امنیت سازمان ملل به خطر می اندازند؛ درحالی که کشور با ناوهای متعدد کشورهای دیگر محاصره شده. قطعنامه ها را ورق پاره می خوانند درحالی که وضعیت اقتصادی کشور به دلیل تحریم ها به کلی نابود شده و چیزی نمانده که کشور با تحریم های جدی تر شبیه به عراق درماه های آخر دوران صدام حسین شود.
ایران با دموکراسی فاصله دارد چون دولت "مردمی" آن، همه اقوام بی قابلیتش را به کارهای بزرگ گمارده. به نام مردم همین دولت بزرگ ترین سوبسیدها را به کارخانه های چینی داده اما درحال قطع سوبسید به خود ایرانی هاست. نابودی کامل صنایع و بیکارشدن کارگران هم وطن در مقابل اهمیت واردات چندصد میلیارد دلاری از چین برای این دولت کمترین اهمیتی ندارد. این دولت غیرقانونی همه جا به دنبال خارج کردن سرمایه از خزانه کشور به حساب های شخصی خود است.
حالا دیگردر ایران ردی از انقلاب بزرگش که تحسین دنیا را به دنبال داشت نمانده؛ چون انقلابیونش در زندانند و ضدانقلاب هایش در راس کار!

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

آخر بی‌انصاف‌ها هنوز یک‌سال از مرگ ندا و سهراب و اشکان و کیانوش نگذشته

آخر بی‌انصاف‌ها هنوز یک‌سال از مرگ ندا و سهراب و اشکان و کیانوش نگذشته که شروع کرده‌اید به فاتحه خواندن برای جنبش سبز. شما مگر قلب در سینه ندارید؟ مگر عکس سهراب و مادرش را ندیده‌اید؟ ندای زیبا را ندیده‌اید در کنار عکس ترانه؟ چطور حاضرید این جنبش زیبا و نوپا را که جهان به احترامش به پا خاسته اینطور زیر سوال ببرید؟ موسوی و کروبی چه بدهند بیش از جان خود و خانواده‌شان، تا شما آن‌ها را خائن ندانید؟ اگر جنبش را دو روز به دست شما داده بودند، مردم در جنگ داخلی هلاک شده بودند. اما ببینید با چه مهارتی موسوی و کروبی همه را با خود همراه کرده‌اند. نگران نباشید، فقط شما نیستید که به قلم زیبا و سحرآمیز موسوی حسادت می کنید. کیهان و رجا و فارس هم به شدت از انتشار بیانیه‌ها می‌سوزند.
حالا جنبش سبزبه لطف همین قلم دلپذیر یک مانیفست دارد و از همین است که به‌درد آمده‌اید. در خلوت خودتان بازهم نگاهی به شهدای جوان جنبش بیندازید و ببینید به چه بهایی قصد قطع این نهال زیبا را کرده‌اید.

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

درست است که جنبش سبز دموکرات است، اما تخریب را تحت پوشش نقد نمی پذیرد...

تحمل داشتن و باحوصله بودن ویژگی خوبی است که غالب سبزها از آن برخوردارند. اما همین ویژگی مثبت سبب سوء استفاده برخی شده. آن ها فکر می کنند چون جنبش سبز بی خشونت و آرام است، هرگز پاسخ شان را نخواهد داد. پس در فضای مجازی شروع می کنند به اهانت به سبزها و رهبران شان؛ به راحتی آن ها را بی عرضه و بی تفاوت می خوانند و حتی خائن به مردم خطاب می کنند. اما نکته جالب این است که وقتی هواداران سبزها به اهانت های وارده پاسخ می دهند، دیکتاتور و مستبد خوانده می شوند! از نظراین مخالفان جنبش سبز، که البته خود را دلسوز جنبش معرفی می کنند، سبزها همان طور که در خیابان ها کتک می خورند، باید توانایی پذیرش توهین به رهبران شان را هم داشته باشند!
آن ها بدون کوچک ترین پیشنهاد و حرف منطقی فقط به تمسخر جنبش می پردازند و وقتی اعتراض می شنوند، می گویند چنبش سبز نیاز به " نقد " دارد. پس به سادگی زیر لوای نقد، به تخریب جنبش و رهبرانش می پردازند و از این نظر خیلی به کودتاچیان نزدیک هستند. به همین دلیل رسانه های کودتا هم تا بتوانند از آن ها نقل می کنند. ویژگی دیگر این افراد، بی تجربه خواندن موسوی و کروبی در عرصه سیاست است. از عجایب روزگار همین است که افراد پشت میز نشین فاقد تجربه سیاسی موسوی با هشت سال نخست وزیری کشور در دوران دشوار جنگ و کروبی با تجربه سال ها ریاست را بی تجربه می خوانند!
گله از این هواداران سابق اصلاح طلبان و ضربه زنندگان فعلی جنبش سبز این است که هرگز حاضر به درک موقعیت حساس فعلی جنبش نیستند. یکی از علت های این وضعیت هم دوری آن ها از کشور و موضعیت پیچیده و عدم فهم آن از دور است. مثال آن را روز 22 بهمن دیدیم؛ در حالی که جوانان نیز از شدت سرخوردگی گوشه خیابان می گریستند، آن ها به راحتی به خود اجازه دادند سبزها را مسخره کنند و به رغم تازه بودن نهال چندماهه جنبش به رهبران شان توهین کنند. این حرکت خصمانه و غیرمنصفانه آن ها هرگز از یاد سبزها نرفته و نخواهد رفت. طی چند روز اخیر باز هم راهپیمایی 22 خرداد فرصتی برای اهانت به رهبران جنبش را فراهم کرد. اما نکته ای که رفتار خصمانه این افراد را نشان می دهد، سوار شدن بر امواج احساسات مردم و پایین نیامدن از آن حتی بعد از رفع سوء تفاهم پیش آمده - مثلا در این مورد توضیح رهبران جنبش در مورد اعلام لغو راهپیمایی - و خود را به نفهمیدن و نشنیدن زدن آن هاست. این دوست نمایان جنبش سبز هر چند روز یک بار به بایگانی پوسیده خود سرمی زنند و عادت کرده اند به گذشته کاوی رهبران سبزها بپردازند و البته این کار را نه از سر دلسوزی بلکه صرفا برای ضربه زدن انجام می دهند. از آن جا که در این رهگذر عده ای همواره همراه این موج هستند، آن ها به این گونه حرکت ها ادامه می دهند؛ غافل ازین که جنبش سبز به عنوان یک جنبش هوشمند به راحتی قادر به نادیده گرفتن آن ها به تمام و کمال است.

۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

هراس دولت کودتا از ترس سالگرد 25 خرداد تهران را پر از نیروی انتظامی کرد، اما خود ما هنوز به قدرت جنبش باور نداریم!

کسانی که از ترس حیرت‌آور کودتاچیان از جنبش سبز مطلعند، از نظامی شدن شهر در آستانه 25 خرداد تعجب نکردند. به ویژه که مهندس موسوی هم از " راهپیمایی تاریخی و بی‌نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ " در بیانیه هجدهم خود سخن گفته بود که با رمزگشایی ترسوهای کودتاچی معنی آن یک راهپیمایی دیگر بود! فراموش نکنیم که 25 خرداد به گفته خود کودتاچیان و فرد قابل اعتمادشان قالیباف با بیش از سه میلیون نفر شرکت کننده عظیم‌ترین راهپیمایی 20 سال اخیر بوده است.
اما در زمینه حضور نظامیان در میدان‌های شهر تهران، عده‌ای از دوستان هم که هنوز قدرت جنبش را باور ندارند و هراس کودتاچیان را باور ندارند، دنبال دلایل فرامتنی و تعبیر و تفسیرهایی مثل دستگیری رهبران سبز یا ... می‌گشتند! به‌راستی وقتش نرسیده به خودباوری برسیم و حرکات ناشی از ترس کودتاچیان را به حساب‌های دیگر نگذاریم؟ متاسفانه طی چند روز اخیر عده‌ای از دوستان بی‌طاقت به برخورد منفی احساساتی با مهندس موسوی پرداختند و در راستای کیهانیان با ناامیدی به کوبیدن او پرداختند. به‌راستی آیا زمانش نرسیده با برخورد عقلانی و نگاه بالغانه حرف رهبران داخلی جنبش سبز را بپذیریم و قبول کنیم که تجربه آن‌ها در زمینه سیاست و مواجهه با کودتاچیان از ما بیشتر است؟ کما این‌که با توضیح مهندس موسوی دیدیم که او اطلاعاتی داشت که دلایل کارش در مورد راهپیمایی 22 خرداد را توضیح می داد.

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

سردار رادان، طبق کدام قانون "الله اکبر" گفتن جرم است و تیر شلیک کردن مجاز؟

اخیرا سردار رادان گفته است آدم هایی که روی پشت بام الله اکبر می گویند شناسایی شده اند و به موقع دستگیر خواهند شد. اما نگفته که طبق کدام قانون "الله اکبر" گفتن در کشوری که رژیمش جمهوری اسلامی است و اصل یکم قانون اساسیش براساس اسلام بنا شده، جرم است. بگذریم که آدم های شناسایی شده حتما نصف خانواده های تهران را که الله اکبر می گویند دربر می گیرد!
اما فقط این نیست. سردار رادان باید پاسخ دهد طبق کدام قانون ماموران نیروی انتظامی به بهانه تیرهوایی به سوی پشت بام ها تیر شلیک می کنند؟ کار نیروی انتظامی متشنج کردن اوضاع و ترساندن مردم است یا آوردن امنیت؟ چه کسی دستور تیر به این نیروها داده است که هم لباس و هم ماشین شان از آن نیروی انتظامی است؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

جام جهانی فوتبال برای من از حالا شروع شد!

جام جهانی دو روز است شروع شده، اما با همه عشقم به فوتبال اصلا دل و دماغ دیدنش را نداشتم. تا همین حالا که بازی امریکا با انگلستان شروع شده. دیروز همه اش به فکر راهپیمایی بودم و می دانستم تجربه 22 بهمن به کمکم خواهد آمد. میگویند از شکست ها می شود درس گرفت و از بردها نه. تجربه 22 بهمن امروز سبب شد با کمترین هزینه پیروز شویم. همه جای خیابان ها مردم بودند. به همین دلیل هم همه مان را بی نگاه کردن با باتوم می زدند. از میدان فردوسی تا نزدیک میدان آزادی را رفتم و توی چشم گاردی ها نگاه کردم تا احساس تحقیر کنند. بعد هم برگشتم خانه، رفتم پشت بام الله اکبر کوبنده تر از دیشب را گفتم و حالا آمده ام فوتبال ببینم. برای من جام جهانی از حالا شروع شد؛ از همین حالا که جرارد به امریکا گل زد...

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

آقای خامنه ای، امشب صدای جنبش سبز ما را برفراز بام ها شنیدید؟

شاه بعد از 17 شهریور فقط سه ماه طول کشید تا بگوید:" صدای انقلاب شما را شنیدم." ا شما اما گوشتان انگار بعد از یک سال خیلی سنگین تر است. اما با سمعک هم امشب می شد صدای مردم را روی بام ها شنید. حتی از نزدیکی بیت رهبری! بعد از یک سال وقتش رسیده که بگویید:"مردم ایران، من صدای جنبش سبز شما را شنیدم!"

باز این چه شورش است که در خلق عالم است...عجب الله اکبری!

ندای الله اکبر بام های تهران امشب از همیشه رساتر بود. صداهای آشنا را پس از ماه ها امشب دوباره برفراز بام ها شنیدیم که از ته حلقشان فریاد می زدند. از سید خندان تا پل رومی و دولت و صدر تا تجریش همه و همه الله اکبرگویان بالای بام ها بودند. حتی از داخل کوچه ها هم صدای مرگ بر دیکتاتور می آمد. رفته گر جاسوس محله و همسایه ساندیس خور ما بعد از چند دقیقه گذاشت و رفت...

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

نکته ای که در حرف های خامنه ای پنهان ماند: مشکل با مطهری یا پسرش؟!

جالب بود که در سخنرانی مرقد امروز خامنه ای به مسئله "جاذبه و دافعه " خمینی اشاره کرد. اما در کمال تعجب یادی از مرتضی مطهری به عنوان "مبدع" و اولین کسی که این اصطلاح را به کار برد، نکرد! این اصطلاح اولین بار در کتاب معروف " جاذبه و دافعه علی " به کار برده شد. آیا او با مرتضی مطهری مشکل دارد یا پسرش علی مطهری که حرف های اخیرش درباره رهبری جامعه و وظایفش کودتاچیان و کیهان را به درد آورده!

کروبی: شما مجوز راهپیمایی را بدهید، امنیتش را خودمان تامین می کنیم

مجتبی واحدی روزنامه نگار دقایقی قبل در تفسیر خبر صدای آمریکا گفت که طی یک تماس تلفنی مهدی کروبی به او گفته است:" ما تقاضای مجوز کرده ایم و گفته ایم که شما مجوز راهپیمایی را بدهید، خودمان امنیتش را تامین می کنیم". او افزود اصرار دارد که راهپیمایی 22 خرداد برگزار شود و نمی‌داند چرا احمدی‌نژادی که امروز در مرقد از 25 میلیون رای خودش گفته که حالا باید بیشتر هم شده باشد، می‌ترسد مجوز راهپیمایی را به ما بدهد و موافقت نمی‌کند طرفدارانش را به میدان بیاورد تا ببینیم ما بیشتر طرفدار داریم یا آن‌ها!

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

ما بی تردید پیروزیم: خرداد ماه خونه / یزید سرنگونه!

از حالا می‌شود حدس زد که 22 خرداد مال ماست و از دولت کودتا در برابر موج مردم کاری برنخواهد آمد. تا به‌حال جز روزهای ماه خرداد سال گذشته، ما از مناسبت‌های خود حکومت استفاده کرده بودیم: روز قدس را روز "جانم فدای ایران" کردیم، 13 آبان را از ضد امریکا به ضد روسیه و چین برگرداندیم و تاسوعا و عاشورا را از مسلخ حسین و کربلا به مسلخ شهدای سبز تبدیل کردیم. طی این روزها نیروی جنبش از طرفی صرف مقابله با تظاهرات هم‌زمان طرف مقابل بود و از طرف دیگر به دنبال شعارهای سبز پیش می‌رفت. حالا اما در 22 خرداد همه سبزند و سبز...
 طی این روز نیز شعارهای ما هوشمندانه خواهد بود. به‌نظر می‌رسد شعارهای غیرمستقیم و هوشمندانه بیشتر جواب می‌دهند تا شعارهای " مرگ بر..." که کارکرد مستقیم‌تری دارند. یکی از این شعارها که به ماهیت ماه خرداد که رژیم آن را به‌دلیل واقعه 15 خرداد 42 مبداء انقلاب می‌داند برمی‌گردد، این است:" خرداد ماه خونه / یزید سرنگونه"  یا : " این ماه ماه خونه / یزید سرنگونه " ! جالب است که این شعار در ماه محرم نیز کارکرد حیرت‌انگیزی داشت و می‌شد حرص و غضب را در در چشمان ماموران گارد ویژه و بسیج به‌دلیل زیرسوال بردن و یزیدی خواندن رهبرشان دید!

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

جنبش سبز پیروز می شود اگر فقط....

جنبش سبز پیروز می شود اگر فقط به‌ میزان 10درصد از ترسی که حکومت کودتا از جنبش دارد، جنبش به خود باور داشته باشد؛ اگر فقط 10درصد از غیرت و ایستادگی و ازخودگذشتگی زندانیانی مثل بهزاد نبوی، صفایی فراهانی، احمد زیدآبادی و...در اعضای جنبش وجود داشته باشد؛ اگر فقط 10درصد از امید پوچ و واهی حکومت به پیروزی بر جنبش را، اعضای جنبش به پیروزی ساده خود بر حکومت داشته باشند؛ اگر فقط 10درصد از انرژی مصرف‌شده برای کوبیدن جنبش توسط خودی‌ها را ذخیره کند و برای نابودکردن شخصیت سران جنبش و نادیده گرفتن حال و فداکاری امروزشان، مدام به گذشته‌هایشان نقب نزند؛ اگر فقط 10درصد هماهنگی ساندیس‌خورهای جیره‌خوار را در حرکات یکدستش داشته باشد و...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

خمینی درست گفته: "زندان بزرگ ترین دانشگاه است"!

می گویید نه، خودتان ببینید:
جعفر پناهی به عنوان پرافتخارترین فیلمساز عرصه های جهانی ساکن ایران در زندان است؛ صفایی فراهانی به عنوان یک مدیر صنعتی موفق و معمار فوتبال ایران بعد از انقلاب که هنوز فیفا کرسی او را خالی نگه داشته، در زندان است؛ احمد زیدآبادی به عنوان یکی از بهترین و شجاع ترین روزنامه نگاران کشور در زندان است؛ بهزاد نبوی به عنوان زبده ترین و قدیمی ترین فعال سیاسی کشور که در هر دو رژیم تحربه زندان را دارد، در بند است؛ مصطفی تاج زاده به عنوان یکی از با تجربه ترین و قوی ترین مدیران اجرایی کشور با سابقه برگزاری معدود انتخابات سالم جمهوری اسلامی که جنتی و شورای نگهبانش را محکوم کرده است، در زندان است؛ به این افراد اضافه کنید ده ها استاد دانشگاه را که داخل زندان را خیلی قوی تر از دانشگاه ها با استادان فعلی شان کرده اند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

سخنرانی و تفسیر نویسنده معروف ایتالیایی، روبرتو ساویانو درباره قتل ندا و ترانه موسوی

روبرتو ساویانو نویسنده جوان و شجاع ایتالیایی که به خاطرکتاب "گومورا" بارها تهدید به مرگ شده، در برنامه ای در شبکه Rai3 درباره ایران و مرگ زیبایی می گوید. اخیرا کتاب مجموعه مقالاتش طی 2004 تا 2009 با نام "زیبایی و جهنم" منتشر شده. ترجمه حرف هایش را می خوانید:
برای حفظ ایمان به تغییر چیزها، عده ای از جوانان ایرانی از مرجان ساتراپی که شاهکار پرسپولیس را درباره زندگی ایران کشیده، می خواهند از طرحهای او برای بزرگداشت ندا استفاده کنند. نتیجه کار تصویر زیبایی هست که در وبسایتها دست به دست می شود و تصویر خدایی را که دختربچه ای را در آغوش دارد، نشان می دهد. در هاله غبار، مرجان خدا را با چهره ریشو و آرامی کشیده که دختربچه ای را در آغوش گرفته. در واقع در بلاگها این دختربچه ندا است. خدا در این تصویر میگوید:" گریه نکن، تو بیهوده نمردی." این تصویر نماد این است که میشود بعد از مرگ ندا به مقاومت ادامه داد؛ مرگی چنین بیرحمانه. بلاگها با این تصویر و موبایل ها با تصاویر ضبط شده، به عنصر مخالف و منحصر به فرد راستینی برای نقل اتفاقهای جاری تبدیل شد؛ آنچه که رخ داده و دارد می افتد. به لطف همین بلاگها از داستان دیگری هم خبردار شدیم: ترانه موسوی، هم سن و سال ندا. ترانه هم مثل ندا راهپیمایی میکرد؛ در تظاهراتی که همه شان در اثر انتخابی خودجوش رخ میداد و صلح طلبانه بود. دستانشان را بلند میکردند اما اکثرا برای شادی. چون در ایران تظاهرات نه فقط به معنای سیاسی بلکه برای اجرای موسیقی هم ممنوع است و حتی نمی شود مهمانی با صدای بلند برگزار کرد. بنابراین بودن در خیابان کار زیبایی بود و اینکه تعداد زیادی از آدمها در خیابان باشند؛ آن هم نه برای مناسبتی مذهبی یا بزرگداشت شهدا. ترانه آنجاست. با یک حمله ناگهانی به همراه ده نفر دستگیر می شود و تعدادی از آنها به زندان منتقل می شوند. اما ترانه را نمی برند. پاسداران انقلاب او را به ساختمانی می برند، در حالی که او خیلی وحشت کرده. پاسداران همه چیزی برای کتک زدن دارند، باتوم، موتورسیکلت، قنداق تفنگ، کاسکت. او خیلی وحشت کرده. تعدادی از شاهدان را در اتاقی حبس می کنند. بعضی ها گفته اند او چندین بار در طول روز به مدت حدود ده روزتوسط چندین سرباز مورد تجاوز قرار گرفته.
طبق آنچه که مخالفان میگویند، تجاوز یک ابزار نظام مند است از جانب دولت ایران. نه فقط برای زخمی و شکنجه کردن، بلکه برای نابودی شخصیت تظاهرکنندگان. کسی که از زندان آزاد میشود دیگر آن هاله انقلابی و شورشی را ندارد و حالت آدم شجاح موفق را ندارد. بلکه حالت فرد مورد تعرض قرارگرفته را دارد. مرد ان و زنان مورد تجاوز قرار گرفته اند. آنها میخواهند تجاوز یکجور قطعیت -ختم کلام- باشد برای کسی که تظاهر کرده و این قطعیت که از اعتراض ناشی نمیشود یا چیزی شبیه به این، بلکه از اعتراضی خاموش ناشی میشود. آدمی که در معرض چنین تعرضی قرار می گیرد، ماجرا را برای کس دیگری در خلوت و در تاریکی تعریف می کند . او هم برای کس دیگری و همینطور برای دیگران... چنین است که این رعب، خیلی خاموش است. ترانه بعد از اینهمه تجاوز رها شده و دچار خونریزی شده. پلیس او را به بیمارستان می برد. در بیمارستان پزشک می خواهد گزارش رد کند اما آنها که نمی خواهند ردی از این اتفاق باقی بماند او را بار دیگر به همان ساختمان نزدیک ساختمان دولت تهران می برند . خانواده اش که با تماسی تلفنی خبردار شده به بیمارستان می آید و توضیح می خواهد. پرستاری می گوید که او به اینجا آورده شده بود و نشیمنگاه و رحمش پاره شده بود. اعضای خانواده نمیدانند چه کنند. حتی این ماجرا را به دلیل وحشت منکر شده اند. طبق خبری که به مادرش داده شده چند روز بعد جنازه ترانه در حومه تهران پیدا می شود. از پهلو به پایین سوخته شده. چرا باید بدنی را سوزاند؟ در تهران مثل شهر اسکامپیا بدن را می سوزانند. (بدن دختری را در اسکامپیا سوزاندند که اسمش جلسومینا ورده بود که نامزد یکی از رهبران کامورا بود چون پناهگاه نامزدش را لو نداده بود. معلوم نشد با او چه کردند اما بدنش را سوزاندند. ) چون بدن شکنجه شده شاهدی بر شکنجه گری است اما بدن سوخته یک بدن سوخته است. هیچ مدرکی برایش وجود ندارد و فقط فرضیه برایش می شود داد. به این ترتیب ترانه در اثر تجاوز غرق در خون میمیرد و سوزانده میشود. بارها از خودم پرسیم چرا؟ چرا این کار را باید برای ترانه انجام میدادند؟ چه علتی انگیزه این همه خباثت و وحشیگری با یک دختر است؟ پاسخی برایش یافتم. شاید وقتی عکسش را ببینید، شما هم تایید کنید. ترانه بسیار زیباست، آراسته است؛ ته آرایشی دارد و زیبایی غرورانگیزی دارد. و این زیبایی جلب توجه کرده و همین بوده که باید مورد تجاوز قرار بگیرد تا جلویش گرفته شود. دقیقا همین زیبایی است که به شکلی باعث وحشت رژیم شده. چون همین زیبایی است سرزمین را از جهنم نجات می دهد. ترانه زیبا بود. ندا هم زیبا و آراسته بود و آرایش کردن را انتخاب کرده بود. البته مجبور به رعایت حجاب بود اما نسبت به زیبایی خود آگاه بود. آن زن هم آزاردهنده بود. او نمونه کسی است که تلفن به دست دارد، در تظاهرات اشرکت می کند و زنی است که تصمیم گرفته زندگی کند. بنابراین این که آنها را شهید بنامیم اشتباه بزرگی است چون در ایران در حرمت و پاسداشت لعنتی شهدا زندگی می کنند. اما آنها نمی خواستند که بمیرند، مانند شهدایی که در مدارس از آنها تعریف می کنند نبودند. آنها به هیچ وجه دلیلی برای مردن نداشتند بلکه می خواستند زندگی کنند. آنها فقط با یک هدف بزرگ تظاهرات کردند، برای آنکه مهمانی به پا کنند، همانطور که میخواهند لباش بپوشند آرایش کنند و پای تلفن صحبت کنند و حال بهتری داشته باشند. حال بهتر داشتن معنیش تظاهرات علیه دولت احمدی نژاد بود. دولتی که آنطور که مخالفان میگویند اثر انگشت دیجیتالی شان روی آنها مانده است. وقتی به آنها، ترانه و ندا نگاه می کنیم، به شکلی به یک جنبه مشترک می رسیم: زیبایی آنها پیروزی کسانی است که در حال حاضر تلاش می کنند حقوق مدنی ودموکراتیک را برای ایران به ارمغان بیاورند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

افتضاح جدید دولت کودتا: دیدار با متقلب‌‌ترین دیکتاتور زنده قرن!

کارنامه درخشان دولت کودتا با دیدار از رابرت موگابه تکمیل شد. چه کسی باور می‌کرد هیاتی که با تقلب و دروغ نام مقدس ایران را برخود گذاشته، روزی از سر خواری و ذلت در جهان مجبور از دیدار کشوری شود که رئیس جمهورش مایه ننگ هر افریقایی است. رابرت موگابه که از نظر تقلب گسترده در انتخابات، تنها در جهان  با احمدی‌نژاد و کرزای برابری می کند، از دیدن احمدی نژاد شادمان شد. موگابه که تورم را به چندهزار درصد در کشورش رسانده بود،به‌دلیل تقلب در انتخابات، از جانب اکثر کشورهای جهان بایکوت شد و مجبور به پذیرش رقیبش به‌عنوان نخست‌وزیر شد. موگابه از منفورترین  چهره‌های مستبد جهان است که کمتر کسی حاضر به ملاقات با اوست. حالا کار رئیس دولت کودتا به جایی کشیده شده که با افتخار از سندهایس همکاری امضا شده با موگابه می‌گوید و او را در آغوش می‌کشد!
نمی‌شود باور کرد کشوری که رئیس جمهورش با پارادایم "گفتگوی تمدن‌ها" سازمان ملل و همه دنیا را به تحسین واداشت، با یک کودتا کارش به جایی کشیده شده باشد که رئیس دولت اشغالگرش هم‌پای رابرت موگابه حرکت کند و با این دیکتاتور پیر که به متقلب ترین دیکتاتور زنده قرن مشهور است، دمخور شود. احمدی نژاد البته درس‌های بزرگی از این دیکتاتور گرفته است: موگابه هم مثل چاوز به دنبال ریاست جمهوری مادام العمر است و هرگز از قدرت ناشی از کشتار و خونریزی سیر نمی شود.
احمدی‌نژاد و دولت غیرقانونیش بعد از اخراج از اروپا از سر بی‌خانمانی کارش به دیدار از زیمباوه و اوگاندا رسیده. خوشبختیم که از خیروبرکت جنبش سبز حساب ملت از این دولت سخیف و حقیر جداست، وگرنه نمی‌دانستیم با اینهمه شرمندگی چه کنیم.  

۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

کودتاچیان بترسند: قیام قرقیزستان از شبهه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری تیرماه قبل شروع شد!

تابستان سال قبل با دوستی از قرقیزستان در کانادا بودم. در تورنتو هرجا می رفتیم نمادها و تظاهرات سبزها بود و دوست قرقیزیم می گفت که در کشور شما چرا آشوب است؟! من هم به او جوابی را میدادم که به همه دوستان عربم می دادم:شماها خیلی زود است این مسائل را درک کنید و به فهم سیاسی مردم ما برسید! از قضا تیرماه بود که انتخابات ریاست جمهوری در قزقیزستان برگزار شد و رییس جمهور وقت درحالی برنده شد که کاندیدای دیگر به شدت به تقلب انجام شده در انتخابات معترض بود و مردم را دعوت به حضور در خیابان ها می کرد! آن زمان دوست قرقیزی من که طرفدار دولت موجود بود، علیرغم گزارش های سی ان ان،  تقلب را انکار می کرد. اما من به او می گفتم که به مردم قرقیزستان که از جنبش سبز اعتراض را یاد گرفته اند، امیدوار شدم. آن وقت نمی دانستم که جه اتفاقاتی بعدها رخ خواهد داد!

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

دولت کودتا به پیشواز چهارشنبه سوری رفت!

علیرغم ادعای مضحک دولت کودتا مبنی بر بسته بودن دست جنبش سبز، طبق معمول با تمام قوا به استقبال چهارشنبه سوری رفته است. بعداز تهدیدهای مکرر فرمانده نیروی انتظامی، دیشب وروردی های شهر توسط نیروی انتظامی کنترل می شد و نیروهای ویژه موتورسوار نیز آنها را حمایت می کردند. گشت های مختلف اتومبیل ها را متوقف و کنترل می کردند.
این هراس از چهارشنبه سوری در شبکه های مختلف سیمای کودتا هم دیده می شود. شبکه خبر کارشناسانی را دعوت کرده تا از مضرات چهارشنبه سوری بگویند. از آن بدتر، تلویزیون تصاویری را نشان می دهد که همه باید با رده بندی +18 به نمایش درآیند، نه در یک شبکه کشوری مثل شبکه خبر! طبق معمول وقتی پای مخالفان به میان بیاید، همه قوانین زیرپا گذاشته می شود. یادمان باشد که قبلا هنرنمایی بانوی رقاص کنفرانس برلین را از سیمای جمهوری اسلامی دیده ایم! 

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

روز چهارشنبه‌سوری "یار دبستانی من" را فراموش نکنید: توی ماشین، زنگ موبایل و حتی ضبط صوت‌های خانگی!

طبق معمول هرسال، روز چهارشنبه‌سوری حوالی عصر مردم جمع می‌شوند و جدا از پریدن از روی آتش، بساط موسیقی و رقص هم برپا می‌کنند. (لااقل محله ما که هرسال این چنین بوده!) چه بهتر از موسیقی "یار دبستانی من"، که نماد سبزها هم هست. پس این موسیقی را حتی توی ماشین‌تان بگذارید و با صدای بلند پخش کنید. جرم هم که نیست: همین الان این آهنگ توی سینماها در صحنه‌هایی از فیلم دولتی و جایزه گرفته "به‌رنگ ارغوان" در حال پخش است. اگر هم داخل منزل هستید، پنجره‌ها را باز کنید و صدای این آهنگ خاطره‌انگیز را به یاد عزیزان دربندمان زیاد کنید تا همه جا بپیچد.

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

آقا یک نفر بگوید مقابل یک لشکر مسلح چه باید کرد(مشاهدات روز 22 بهمن)

وقتی از متروی دروازه دولت بالا می آمدم خداخدا می کردم که مثل عاشورا خیابان شبز سبز باشد، اما چه دیدم! باور نکردنی بود: خیابان پر از مامور بود و کنارشان هم بسیجی!پشت سرآنها هم سربازان وظیفه بودند! به عمرم اینهمه نیرو در خیابان ندیده بودم. ناگهان ماموران به سمت خیابان لاله زار هجوم بردند و یک پسر جوان را که ظاهرا یک یاحسین گفته بود محاصره کردند. جمعیت وسط خیابان خیلی کم بودند و برخلاف روز عاشورا و قدس گشاد حرکت می کردند. به این ترتیب می شود گفت که تعداد ماموران و سربازان از تظاهرکنندگان بیشتر بود. با عکسی که در میدان آزادی گرفته شده، یک ماشین ارتشی هم دیده می شود. دیدم که عده ای از مردم دارند برمی گردند توی ایستگاه مترو. بین شان دختری بود که به شدت گریه می کرد.حسش را می فهمیدم.خودم هم برگشتم تا به حساب کودتا و مردمش در خیابان نمانم. اما این سوال برایم پیش آمد که" آقا یک نفر بگوید مقابل یک لشکر مسلح چه باید کرد؟" ای کاش این سوال را متخصصان نظامی سبز مثل دکتر سازگارا جواب بدهند.

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

دوستان فقط مسیرهای راهپیمایی را طی کنید

دوستان الان از داخل شهر می‌آیم. مسیرهای راهپیمایی برای ماموران قابل کنترل نیست. بنابراین حتی الامکان آنجا باشید. امسال هفت تیر و کریمخان مسیر نیستند. پلیس در سمت جنوبی میدان مستقر شده. اما سر حافظ چند اتوبوس و توی میدان ولیعصر هم عده‌ای داخل ون ها هستند.

ساعت 7 صبح چند ماسین و مبنی‌بوس از اداره آگاهی با ماموران خواب آلودشان در حافظ نرسیده به شوش بیرون آمدند. بیشترشان سر چهارره ولیعصر، زیر پل حافظ مستقرند. اتفاقا خیابان طالقانی مثل عاشورا پوشش کمتری دارد، اما یادتان باشد درروهایش هم کم است. اتفاقی که افتاده، این است که پلیس‌ها لباس و تجهیزات سنگینی دارند و به زودی خسته خواهند شد.  بعش هم که...ما بی شماریم!

22 بهمن حتی یک نفر هم نباید دستگیر شود

دکتر سازگارا امروز تاکید کرد که هیچ کس نباید دستگیر شود. واقعا برایم باورش سخت است که در روز عاشورا 300 نفر دستگیر شده باشند. بچه های باهوش سبز که همه‌جا بر نیروی  انتظامی  پیشی گرفته و حتی ماموران را گیر انداخته بودند، چطور ممکن است اینطور به‌ دام افتاده باشند؟ یکی از مشکلات ما بی‌احتیاطی بود: حوالی میدان انقلاب یک لشکر گاردی از صبح ایستاده بودند و افراد بی‌احتیاطی را که هنوز راهپیمایی شروع نشده، با دستبندهای سبز حرکت می‌کردند، دستگیر می‌کردند. خانم میانسالی به همین ترتیب به دلیل دستبند سبزش دستگیر شد. اما مسخره‌تر وقتی بود که حتی افرادی را که ماسک زده بودند، دستگیر می‌کردند! توجه کنیم که دستگیرشدگان همگی انفرادی حرکت می‌کردند و پیش از موفقیت سبزها در عقب راندن گارد ویژه، با نمادهای سبز خود پیش آمده بودند.
افراد دیگری که دستگیر شدند، بعد از پایان تظاهرات همچنان به شکل انفرادی درحال قدم زدن بودند. بعد از پایان راهپیمایی در ظهر عاشورا، عده زیادی بسیجی زن و مرد وارد خیابان انقلاب شدند و شروع کردند به شعار دادن. در کنار حرکت آن‌ها، هرکسی را که از خودشان نبود، می‌گرفتند. حیرت‌انگیز است، اما حقیقت دارد. خود من به‌سختی توانستم یک جا با پنهان شدن پشت عده‌ای و جای دیگری با سوار شدن به یکی از ماشین‌های عبوری بدون اجازه راننده‌اش، فرار کنم. درست است که 22 بهمن یکی از امن‌ترین راهپیمایی‌هاست و چون مجوز دارد، به‌راحتی می‌توان کار خود را قانونی دانست، اما خواهش می‌کنم: نه قبل و نه بعد از راهپیمایی به‌شکل انفرادی با نمادهای سبز در خیابان نمانید.

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!

22 بهمن یک راهپیمایی خانوادگی است. این نکته خیلی مهم است که 22 بهمن اصلا راهپیمایی بی خطری است: مجوزش را خود حکومت صادر کرده و برخلاف تاسوعا و عاشورا نمی تواند به بهانه غیرقانونی بودن با تظاهرکنندگان برخورد کند.پس باید با خانواده مان در آن شرکت کنیم.جالب است بگویم که این اولین بار است که من با همسرم در تظاهرات شرکت می کنیم: تا به حال یا من شرکت می کردم یا او! حالا اما قرار گذاشته ایم به مسافرت نرویم و هردو در راهپیمایی شرکت کنیم

عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!

22 بهمن یک راهپیمایی خانوادگی است. این نکته خیلی مهم است که 22 بهمن اصلا راهپیمایی امن و "بی خطری" است: مجوزش را خود حکومت صادر کرده و برخلاف تاسوعا و عاشورا نمی تواند به بهانه غیرقانونی بودن با تظاهرکنندگان برخورد کند.پس باید با خانواده مان در آن شرکت کنیم.جالب است بگویم که این اولین بار است که من با همسرم در تظاهرات شرکت می کنیم: تا به حال یا من شرکت می کردم یا او! حالا اما قرار گذاشته ایم به مسافرت نرویم و هردو در راهپیمایی شرکت کنیم.
 

عاشورا با پسرم رفتم، 22 بهمن همسرم هم می آید!

22 بهمن یک راهپیمایی خانوادگی است. این نکته خیلی مهم است که 22 بهمن اصلا راهپیمایی امن و "بی خطری" است: مجوزش را خود حکومت صادر کرده و برخلاف تاسوعا و عاشورا نمی تواند به بهانه غیرقانونی بودن با تظاهرکنندگان برخورد کند.پس باید با خانواده مان در آن شرکت کنیم.جالب است بگویم که این اولین بار است که من با همسرم در تظاهرات شرکت می کنیم: تا به حال یا من شرکت می کردم یا او! حالا اما قرار گذاشته ایم به مسافرت نرویم و هردو در راهپیمایی شرکت کنیم.
 

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

طرح دولت کودتا برای 22 بهمن چیست؟!

من به شدت نسبت به حیله‌های دولت کودتا برای 22بهمن مشکوکم. نوعی سکوت مرموز و اطمینان‌خاطر در رفتارش هست که آدم را در مورد این راهپیمایی به‌شک می اندازد.اما چیزی که این شک را برایم زیاد کرده، میدان آزادی است: دوروز قبل که از میدان آزادی رد می‌شدم، کوچک ترین تحرکی آن‌جا ندیدم.برخلاف سال‌های قبل که از یک‌ماه قبل طراحی فضای سخنرانی و نیمکت‌های دورمیدان آغاز می‌شد، امسال خبری از کار نیست. عجیب نیست؟ آیا طرح مصلای تهران اجراخواهد شد، یا دولت با وقاحتی که ازآن بعید نیست، قرار است راهپیمایی 22 بهمن را حذف کند؟!‍

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

خيالتان راحت: تا به حال كسي از طريق كنترل ايميل و اينترنت در ايران دستگير نشده است

احمدی‌مقدم كه از بسيج مساجد بيشتر بلد نيست، بارديگر جملاتي را گفته كه خودش هم از آن‌ها سردرنمی‌آورد. برخلاف تهديدهای او، تا آنجا كه ذهن ياري مي‌كند، هيچ‌كس در ايران از طريق كنترل ايميل و اينترنت دستگير نشده. بلكه يا ازطريق چت يا تماس ايميلي با دستگيرشدگان قرار گذاشته شده و به طور فيزيكي دستگيرشان كرده اند. تنها مورد مشكوك، فردی بوده كه به عنوان كاربر بالاترين ازو ياد شده و آيدی 22خرداد به او نسبت داده شده.
اما از آنجا كه به‌قولي در دنياي اينترنت هيچ چيز ناممكن نيست و احتياط شرط عقل است، بهتر است:
اگر از جيميل استفاده مي‌كنيد، هيچ‌نگرانی نداشته باشيد. اخيرا جيميل به شكل پيش فرض از  https استفاده می كند و نيازي به تغيير نداريد. اما اگر می‌خواهيد خيال‌تان راحت تر شود، به قسمت Setting برويد و پنجمين قسمت از بالا گزينه always use https را انتخاب و ذخيره كنيد.
اگر هم از ايميل ياهو استفاده مي كنيد، حواس‌تان باشد كه از همان ابتدا https را در آدرس ببينيد. اگر نه، خودتان يك s به آن اضافه كنيد. همين! حالا به دليل رمزی فرستادن پيام‌ها از ايميل شما، كليه پيام‌ها بايد رمزگشايی شود كه با دانش و تشكيلات احمدی مقدم اين كار چندماهي وقت مي برد!

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

جنبش سبز چه‌زمان با خائنین اتمام حجت خواهد کرد؟

جنبش سبز یک جنبش روشنفکری است که بدنه آن را دانشجویان و تحصیلکردگانی تشکیل می‌دهند که دید کاملا بازی دارند.آن‌ها همان کسانی هستند که وقتی یک  گاردی یا بسیجی به‌دست‌شان می افتد، درمانش می کنند و رهایش می‌کنند. اما مرز این مهربانی کجاست؟ گاه برخی اعمال و رفتارها قابل‌بخشش نیستند. الیا کازان را که سینماگران چپ را در دوران مک‌کارتیسم دهه پنجاه میلادی لو داده بود، مردم امریکا تا آخر عمرش نبخشیدند و حتی زمان اهدای اسکاری درسال  1999 برای اولین بار حضار  به‌احترام برنده جایزه یک‌عمر فعالیت به‌پانخاستند. پس بخشیدن افراد آسان نیست. سازمان‌های حقوق بشر در سراسر جهان لیست‌هایی از جنایات انجام شده در ایران تهیه کرده‌اند که هرلحظه قطورتر می‌شوند، اما بسیاری از جنایت‌کاران متاسفانه اکنون دردل خاکند."سبزی"جنبش سبز و رهبران صبورش اجازه اعمال خشونت را نخواهند داد، اما درعین حال فردی مثل مرتضوی را چگونه می‌شود بخشید، درحالی که مربی ناآگاهی مثل قطبی تنها به‌خاطر یک حضور نابه‌جا منفور شده است؟ بی‌تردید دراین میان افرادی که آگاهانه به جنبش ضربه می‌زنند، در رده اول متهمین هستند: احمد  خاتمی و جنتی از یک‌طرف و رادان و احمدی‌مقدم ازطرف دیگر ازین جمله خائنانند. اما از عمال رسانه‌‌ای وطن‌فروشان هم نباید غافل ماند. مجریان وطن فروشی که مدام مردم را به‌سرکوب جنبش فرامی‌خوانند و جز دروغ گفتن کاری نمی‌دانند، ازین دسته‌اند.حساب شریعتمداری، فارس‌نیوز و رجانیوز هم که جداست؛ هم‌چنان‌که برای محاکمه احمدی‌نژاد به‌اندازه کافی پرونده جنایی وجود دارد. اما هنوز تا آن‌روز فاصله داریم. اتمام حجت جنبش سبز حتی هنوز تا تحریم صداوسیما پیش نرفته است، چه برسد به‌چیدن برنامه محاکمه خائنین!