وقتی از متروی دروازه دولت بالا می آمدم خداخدا می کردم که مثل عاشورا خیابان شبز سبز باشد، اما چه دیدم! باور نکردنی بود: خیابان پر از مامور بود و کنارشان هم بسیجی!پشت سرآنها هم سربازان وظیفه بودند! به عمرم اینهمه نیرو در خیابان ندیده بودم. ناگهان ماموران به سمت خیابان لاله زار هجوم بردند و یک پسر جوان را که ظاهرا یک یاحسین گفته بود محاصره کردند. جمعیت وسط خیابان خیلی کم بودند و برخلاف روز عاشورا و قدس گشاد حرکت می کردند. به این ترتیب می شود گفت که تعداد ماموران و سربازان از تظاهرکنندگان بیشتر بود. با عکسی که در میدان آزادی گرفته شده، یک ماشین ارتشی هم دیده می شود. دیدم که عده ای از مردم دارند برمی گردند توی ایستگاه مترو. بین شان دختری بود که به شدت گریه می کرد.حسش را می فهمیدم.خودم هم برگشتم تا به حساب کودتا و مردمش در خیابان نمانم. اما این سوال برایم پیش آمد که" آقا یک نفر بگوید مقابل یک لشکر مسلح چه باید کرد؟" ای کاش این سوال را متخصصان نظامی سبز مثل دکتر سازگارا جواب بدهند.
۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام دوست محترم
پاسخحذفاینکه ما پیروزیم اصلا شکی نداره
ولی اینکه ببینم مردم اینگونه مظلومانه کتک میخورند خیلی دردناکه
درست همون مکانی که گفتید جوان ها رو به بهانه های مضحک بازدید بدنی میکردند
زن ها و دختر هار بی پناه رو تو خیابون سمیه و اطرافش ضرب و شتم میکردند
همه این ها به کنار از این به بعد باید هوشیار تر بود نباید ناامید شد هنوز چهار به یک به نفع ماست چهارشنبه سوری نتیجه رو شش بر یک میکنیم