برای من هوشمندی جنبش سبز یک نکته جدید است که قبلا در اعتراضات مشابه دیده نمی شد. نمونه اش را خودم در واشنگتن دیدم. دو هفته قبل طبق قرار قبلی برای حمایت از جنبش سبز رفتم که به دوستان ملحق شوم، اما وقتی با پرچم های قدیمی شیروخورشیددار شاهنشاهی و جو خاصی روبرو شدم، ترجیح دادم برگردم. راستش نمی دانم چرا حس کردم به این جمع تعلق ندارم. شاید چون این دوستان که اکثرشان مسن بودند، تمایلاتی به سلطنت داشتند و کل انقلابی را زیر سوال می بردند که من با نفس آن مشکلی نداشتم. اما دیروز که برای 25 جولای رفتم، به هوشمندی جنبش سبز ایمان آوردم؛ این بار از پرچم های بحث انگیز خبری نبود و جایش را پرچم های سبز گرفته بود. بحث اصلی و مشترک هم آزادی زندانیان سیاسی بود. حضور افرادی مثل موسوی خوئینی ها در میان مردم نیز جالب بود. بعدش هم زیر آن باران شدید داریوش برایمان خواند تا ببینیم جنبش سبز چقدر هوشمند عمل می کند و چقدر از تعارض احزاب و تشکل های مختلف فراتر رفته است. این یعنی دنبال نقطه های مشترک رفتن.
راستش اوایل فکر می کردم تیم موسوی است که هوشمند عمل می کند، اما حالا که ابعاد گسترده جنبش را می بینم؛ هوشمندی نه یک موضوع فردی که از ویژگیهای اصلی جنبش به نظرم می رسد.
راستش اوایل فکر می کردم تیم موسوی است که هوشمند عمل می کند، اما حالا که ابعاد گسترده جنبش را می بینم؛ هوشمندی نه یک موضوع فردی که از ویژگیهای اصلی جنبش به نظرم می رسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر